بیداری اسلامی

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بیداری اسلامی خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

چرا ترکیه الگوی مناسب برای بیدرای اسلامی نیست


پس از حوادث یک سال اخیر در جغرافیای جهان اسلام و به خصوص در خاورمیانه و شاخ افریقا، خطر گسترش الگوی جمهوری اسلامی برای این کشورها و به تبع آن شدت یافتن خوی استکبار ستیزی علیه آمریکا و غرب بوجود آمد و به همین سبب مدتی است که رسانه های وابسته به سرمایه داری جهانی در تلاش هستند تا الگوی ترکیه را به عنوان آلترناتیو در برابر جمهوری اسلامی برای کشورهای در آستانه تغییر مطرح سازند تا شاید به خیال خود مجبور به پرداخت هزینه های سنگین مقابله با اسلام ناب محمدی نگردند.

از این رو به مصاحبه با جناب آقای «رحمت الله فلاح» کارشناس مسایل اوراسیا و ترکیه پرداختیم تا خلاهای موجود در نظام سیاسی ترکیه و علت اشتیاق غربی ها به این الگو مورد بررسی قرار گیرد

بولتن: مدتی است که پس از گسترش موج بیداری اسلامی، کشورهای غربی و رسانه‌های وابسته به آن سعی دارند که ترکیه را به عنوان الگوی دولت سازی جدید به جای جمهوری اسلامی مطرح کنند. به نظر شما علت اشتیاق غربی ها به این الگو چیست؟

واقعیت این است که ترکیه قبل از قدرت‌یابی حزب عدالت و توسعه تمایل چندانی برای ورود به مسائل خاورمیانه و جهان اسلام نداشت و جهت‌گیری سیاست خارجی این کشور بیشتر در راستای پیوستن به اتحادیه اروپا قرار داشت و تلاش می‌کرد هنجارها و سیاست‌های هنجاری اتحادیه اروپا را در جامعه خود نهادیه کند تا اینکه تمایزهای خود را با مبانی رفتاری اتحادیه اروپا به حداقل برساند. امری که در نهایت منافع ملی ترکیه را تامین نکرد و جامعه ترکیه با بیش از 98 درصد جمعیت مسلمان و احساس مسئولیت‌پذیری در قبال مسلمانان جهان، انزوای در محیط هویتی خویش را شاهد بود. تا اینکه حزب عدالت و توسعه با پیروی از مبانی هویتی ملت خویش توانست در سپهر عمومی ترکیه به یک بازیگر قدرتمند و تاثیرگذار تبدیل شود. در واقع، این حزب و ایدئولو‌گ‌های آن مبانی فکری و معرفی خویش را از انقلاب اسلامی ایران و اندیشه‌های حضرت امام (ره) الهام گرفته‌اند و با گذر زمان در روند سیاست‌ورزی با مولفه‌ها و شرایط بومی آن را به یک پارادایم بومی تبدیل کردند. در واقع، محتوا و تبار اندیشه‌ای این حزب مخالفتی با الگوی انقلاب اسلامی ایران ندارد، اما نتوانسته شاخصه‌‌های یک الگوی مقبول و تئوریزه شده را در جهان اسلام به نمایش گذارد. اولویت سیاست خارجی ترکیه همواره پیوستن به اتحادیه اروپا بوده است و تمام هنجارها و قواعد اجتماعی-سیاسی در این کشور بر این اساس شکل می‌گیرند که چگونه اتحادیه اروپا به عنوان یک باشگاه مسیحی، ترکیه را به عنوان یک عضو بپذیرد.
عامل دیگر این است که در درون ترکیه سیاست ورود به مسائل خاورمیانه و کشورهای اسلامی با چالش جدی از طرف احزاب و طیف‌های مختلف رو به روست؛ یعنی بخشی از بدنه اجتماعی سکولار در جامعه و ارتش معتقدند که ترکیه به جای هزینه کردن در مسائل جهان اسلام باید همواره در مسیر هم‌سویی و ادغام در مجموعه امنیتی-سیاسی غرب حرکت ‌کند که این مساله اساسا قابلیت و ظرفیت برای الگو شدن در میان کشورهای اسلامی را با چالش رو به رو می‌کند. در واقع، این حزب جلوه‌هایی از اندیشه سیاسی اخوان‌المسلمین را نیز از آغاز تا به امروز به نمایش گذاشته است.

بولتن: بنابراین ماهیت سکولار و لائیک ترکیه، برای غرب جذابیت ایجاد می‌کند و بر اساس همین ماهیت غرب بهتر توانسته است با ترکیه ارتباط برقرار کند؟

امروزه نیروهای مقاومت در جهان اسلام که علیه حاکمیت مستبد خویش خیزش کرده‌اند، به دنبال الگویی هستند که در آن شاخصه‌های ستیزش با استعمار و صهیونیسم‌ وجود داشته باشد و به نوعی تاکید بر هویت اسلامی به عنوان مبنای حکومت‌سازی را در اولویت قرار دهد؛ امری که در الگوی مد نظر حزب عدالت و توسعه به شکل واقعی نمود نیافته و حتی عکس آن نیز دیده شده است. به همین جهت غرب ترجیح می‌دهد الگوی ترکیه را که بیشتر در فضای تمدنی غرب سیر می‌کند بر الگوی استکبارستیزی و صهیونیسم‌ستیزی جمهوری اسلامی ایران ترجیح دهد.
بنابراین دو الگوی جمهوری اسلامی و ترکیه دارای تفاوت نظری و کاربردی است؛ الگوی ترکیه بر مبنای تعامل‌گرایی با غرب و مدارا با رژیم صهیونیستی شکل گرفته و حاوی پیام برای جهان اسلام نیست، اما الگوی جمهوری اسلامی حاوی یک پیام و رسالت جدی برای جهان اسلام و بشریت است. بدون اغراق جمهوری اسلامی ایران در حوزه قدرت نرم در سطح یک ابرقدرت جهانی است.

بولتن: در کنار این مسائل شاهد یک بام و چند هوای سیاست خارجی ترکیه هستیم؛ از طرفی در طول جنگ های سی و سه روزه ترکیه کاملا سکوت می کند اما به محض کشته شدن چند فعال حقوق بشر ترک، سفیر رژیم صهیونیستی از خاک ترکیه اخراج می‌شود و حتی در برابر بلوک غرب و شرق هم شاهد این دوگانگی هستیم، از طرفی با استقرار سپر موشکی ناتو در خاک ترکیه موافقت می شود و از طرف دیگر با روسیه وارد قرارداد نظامی می شود! توجیه این یک بام و چند هوا چیست؟

سیاست خارجی ترکیه از 2003 تا 2011 سه مرحله را پشت سر گذاشته است. مرحله نخست، از سال 2003 تا 2006 است که حزب حاکم تلاش می‌کرد به مسائل داخلی ترکیه و روند قدرت‌گیری خود و نیز سامان‌دهی اقتصادی کشور بپردازد. مرحله دوم، از سال 2006 تا 2010 است که سیاست تنش‌زدایی با همسایگان مطابق سیاست به صفر رساندن مشکلات با همسایگان را در پیش گرفت. مرحله سوم، از سال 2010 به بعد که حزب حاکم در همه‌پرسی قانون اساسی پیروز شد، رویکرد ترکیه به مسائل جهان اسلام و خاورمیانه جلوه‌هایی از مدیریت را در سیاست خارجی خود نشان داد. در حال حاضر، ترکیه سیاستی چندوجهی را در پیش گرفته و تلاش می‌کند ظرفیت‌های ژئوپولیتیک خود را به حداکثر برساند و در این رویکرد دشمنی بنیادین با رژیم صهیونیستی ندارد، بلکه نسبت به سیاست‌ها و رویکردهای این رژیم رویکردی انتقادی اتخاذ کرده است و به نوعی تمایل دارد با حفظ «فاصله ثابت» روابط خود را با جهان اسلام و کشورهای عربی تنظیم کند. این در حالی است که رویکرد جمهوری اسلامی در قبال رژیم صهیونیستی با تضاد اعتقادی بنیادین همراه است.

بولتن: به نظر می رسد ترکیه با این امتیازدهی و امتیازگیری در حال کسب وجاهت است تا مسیر خود را برای پیوستن به اتحادیه اروپا هموار کند، به نظر شما ترک‌ها همچنان سودای پیوستن به اتحادیه اروپا را در سر دارند؟

می‌توان گفت همواره الحاق به اتحادیه اروپا برای ترکیه از الویت‌های استراتژیک محسوب می‌شود؛ هرچند در سال‌های اخیر این رویکرد با انتقاد اساسی بخشی از جامعه ترکیه رو به رو شده است. در نوشته‌های احمد داود اوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه که نگارنده مانفیست سیاست خارجی حزب عدالت و توسعه نیز هست، الحاق به اتحادیه اروپا، اولویت راهبردی سیاست خارجی ترکیه را تشکیل می‌دهد و ترکیه تاکنون از 13 هزار صفحه‌ای که در اجلاس کپنهاک برای پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا مقرر شده، حدود شش هزار صفحه را اجرایی کردند و همواره خود را به لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی با هنجارهای اتحادیه اروپا هماهنگ می‌کند.
به همین دلیل بخشی از اقدامات ترکیه در بحران‌های خاورمیانه در چارچوب راهبردی غرب و اتحادیه اروپا صورت می‌گیرد تا ترک‌ها پتانسیل‌ ژئواستراتژیک و ژئوپولیتیک خود را به عنوان عامل امتیازگیری به نمایش گذارد و ورود آن به مسائل جهان عرب از جمله سوریه و برنامه هسته‌ای ایران در این چارچوب قابل تفسیر است.

بولتن: مساله‌ای که این روزها مجددا چند وجهی سیاست خارجی ترکیه را نشان داد، اجلاس دوستان سوریه با حضور کشورهایی نظیر ایالات متحده بود، تحلیل شما از این نشست و اقدام جمهوری اسلامی مبنی بر تعلل انتخاب ترکیه برای ادامه مذاکرات چیست؟

انتظاری که از ترکیه و حزب عدالت و توسعه و به خصوص شخص اردوغان در شرایط فعلی می‌رفت این بود که ترکیه بازی در چارچوب اهداف غرب را پیش نبرد، بلکه در چارچوب نظام‌های امنیتی منطقه‌ای تعریف کند. ترکیه می‌توانست در همکاری با ایران، عراق و سوریه و حتی عربستان بسیاری از مسائل را در سطح منطقه‌ای و به نفع جهان اسلام حل و فصل کند، اما به نظام امنیتی منطقه بی‌توجهی کرد. واکنش ایران نیز در این تاخیر، منطقی بود چرا که ایران می‌خواست این را نشان دهد که اگر ترکیه در چارچوب راهبردی غرب عمل کند، نمی‌تواند میانجی مطمئنی به ویژه در موضوع هسته‌ای برای ایران در برابر غرب باشد.

بولتن: ارزیابی شما نسبت به آینده روابط میان ایران و ترکیه چیست؟

به باور من روابط ترکیه و ایران فی نفسه می‌تواند روابطی دوستانه و مبتنی بر همکاری در فضای تمدنی- اسلامی باشد و رقابت‌های ژئوپلتیک نیز طبیعی است، اما این رقابت هیچوقت پرشدت نیست و قابلیت مدیریت را داراست. حزب عدالت و توسعه نیز این قابلیت را دارد که در کنار ایران وزن جهان اسلام را در سطح بازی‌های بین‌المللی افزایش دهد.
هدف جهان غرب به رهبری امریکا این است که ترکیه را از ایران دور نگاه دارند، اما ترک‌ها باید به اهمیت ژئوپولتیک ایران بیشتر توجه کنند و در سیاست‌‌ورزی خود این نکته را مد نظر قرار دهند که در کنار ایران می‌توانند نظام امنیتی منطقه را به نفع جهان اسلام شکل دهند.


همچنین خوانندگان محترم می توانند جهت کسب اطلاعات کامل پیرامون مسایل اوراسیا و ترکیه به وبلاگ شخصی این کارشناس به آدرس http://r-fallah.blogfa.com/ مراجعه نمایند.

[ بازدید : 101 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 1 تير 1394 ] 22:17 ] [ طلایی ]

[ ]

نقش انقلاب اسلامی در بیداری اسلامی چیست؟

آثارانقلاب اسلامي ايران بر منطقه ونظام بين الملل
پيروزي انقلاب اسلامي سبب شد كه هم در ساختار و هم در كاركرد نظام بين‌الملل، تغيير و تحولات اساسي رخ دهد. در ساختار نظام بين‌الملل با توجه به حاكم بودن نظام دوقطبي در آن زمان، ايجاد جبهه‌اي جديد كه متكي به غرب و شرق نبود، سبب خيزش دوباره جنبش عدم تعهد و ملتهاي مستقل شد، تا جايي كه آنها توانستند در عرصه روابط بين‌الملل نقش‌آفرين شوند. در اين ميان كشورهاي اسلامي نيز با اتكاي به هويت تمدني خود، توانستند تاثير قابل توجهي بر تحولات بين‌الملل بگذارند. به علاوه، انقلاب اسلامي توانست بازيگران نويني را در نظام بين‌الملل به منصه ظهور برساند كه از جمله آنها جنبشهاي آزادي‏بخش و ملتها هستند كه به‌عنوان نقش‌آفرينان جديد، ديدگاه‏هاي آنها مي‌تواند بر دولت‌ها و روابط بين‌الملل تاثيرگذار باشد. همچنين اخيرا، نقش انقلاب اسلامي با توجه به نوع تعامل ميان ملتها، در عرصه روابط بين‌الملل آشكار شده است. به اختصار تاكيد بر قدرتي به‌نام «قدرت نرم‌افزاري» كه برگرفته از انديشه، فرهنگ و تفكر است، اين انقلاب را در اعمال تاثيرات ساختاري بر نظام بين‌الملل توانا كرد، تا جايي كه توانست نظامي فارغ از سلطه قدرت‌هاي استكباري ايجاد كند. علاوه بر آن از جنبه كاركردي، انقلاب اسلامي سبب شد كه دو قدرت رقيب شرق و غرب براي مقابله با اين جريان جديد و مستقل، با يكديگر همكاري كنند. بنابراين براي مقابله با ملت‌هاي آزاديخواه، رويكرد همكاري‌جويانه بين شرق و غرب حاكم شد. انقلاب اسلامي توانست با به چالش كشيدن نظم بين‌الملل و قواعد حاكم بر آن، نشان دهد كه امپرياليسم و سوسيال‌امپرياليسم هر دو در جهت تسلط بر ملت‌هاي جهان سوم عمل مي‌كنند و ماهيت هردوي آنها سلطه‌جويانه و ماديگرايانه است. درنتيجه انقلاب اسلامي در شيوه تعامل ميان جهان مستقل و جهان سلطه‌جو تحولي عظيم ايجاد كرد و مرز جديدي كه به قول امام(ره) مرز بين مستضعفان و مستكبران بود، ترسيم كرد. در عرصه منطقه‌‌اي، انقلاب اسلامي سبب جوشش جنبشهاي اسلامي و آزاديبخش شد. كه بعضي از اين جنبشها جنبه راديكال پيدا كردند و درصدد واژگوني نظام‌هاي حاكم برآمدند، بعضي جنبه اصلاح‌طلبانه و ميانه‌رو پيدا كردند تا با اقدامات انديشه‌اي در ذهنيت مردم تحول ايجاد كنند، بعضي ديگر نيز جنبش‌هايي بودند كه به طور كامل برگرفته از انقلاب اسلامي بودند؛ مانند جنبش حزب‌الله كه ساختار كلي نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه را در درون ايدئولوژي مبارزاتي خود وارد كرد. وجه مشترك تمام اين جنشبها، الهام گرفتن از فلسفه مبارزاتي انقلاب اسلامي براي پيروزي بود كه طي آن مردم با دستهاي خالي، با مشتهاي گره‏كرده و با فرياد الله اكبر به پيروزي رسيدند. نهضتهاي يادشده تا حدود زيادي توانستند در اين رهگذر توفيقاتي را به دست آورند. يكي از برجسته‏ترين عملكردهاي انقلاب اسلامي، مبارزه با مظهر استكبار؛ يعني صهيونيسم است. صهيونيسم جنبه توسعه‌طلبي و برتري‌طلبي نژادي مورد نفرت و مخالفت كشورهاي منطقه قرار گرفته بود، ليكن پيش از انقلاب اسلامي ايران، بيشتر كشورهاي عرب برمبناي ايدئولوژي پان‌عربيستي به مقابله با صهونيسم پرداخته بودند و مساله فلسطين را يك مساله ارضي و سرزميني قلمداد مي‌كردند. انقلاب اسلامي توانست نشان دهد كه مساله فلسطين، مساله‌اي مربوط به كل جهان اسلام است كه بايستي همه ملت‌ها با اتكاي به آرمان‌هاي اسلامي و انقلابي خود و در جهت مقابله با ريشه فساد تلاش كنند. از اين رو امام(ره)، مساله را از بعد ملي و ناسيوناليستي عرب خارج كرد و به آن چهره‎يي اسلامي بخشيد. در اين راستا، ايشان روز قدس را به‌عنوان روزي كه در آن مسلمانان عليه ايادي امپرياليسم در منطقه يعني صهيونيسم به مخالفت برمي‌خيزند، اعلام كرد. از سوي ديگر، انقلاب اسلامي اسلام را به عنوان ديني جامع و متناسب با شرايط روز و داراي ايدئولوژي سياسي عرضه كرد و به صدور معنويت به جهانيان، چهره واقعي اسلام ناب محمدي(ص) را ارايه كرد. به علاوه با ارايه الگوي عملي و نظري از جمهوري اسلامي و نيز ترغيب مسلمانان به همگرايي و وحدت اسلامي، توانست هويت سياسي و ديني جديدي بر اساس ارزشهاي ديني به مسلمانان ببخشد و با زنده نگه‏ داشتن حضور مردم در عرصه‏هاي مختلف انقلاب، زمينه مشاركت و حق تعيين سرنوشت مردم را فراهم كند. همچنين انقلاب اسلامي با اهتمام به استقلال سياسي، اقتصادي، فرهنگي و نظامي و بيداري جهان اسلام، پيام خويش را مبني بر ساختن دنيايي امن توام با صفا و صميميت براي انسانها ارايه و زمينه‏اي را فراهم كرد كه انسانها بتوانند با بهره‏مندي از معنويت، استقلال و آزادي، توجه به خدا، بر اساس تعاليم مبتني بر فطرت پاك بشري دنيايي پر از صلح، عدالت و معنويت را رقم زنند. در واقع انقلاب اسلامي نظريه‌هاي انقلاب را متحول كرد. تا پيش از انقلاب اسلامي نظريه‌هاي انقلاب براي سرنگوني نظام حكومتي بيشتر بر روش‌هاي خشونت‌آميز تاكيد مي‌كرد، درحالي‏كه انقلاب اسلامي، انقلابي متكي بر وحدت و حضور ملت بود. از طرف ديگر بيشتر انقلاب‌ها در آن زمان يا ناسيوناليستي بودند و يا سوسياليستي؛ يعني يا بيشتر براساس استقلا‌ل‌طلبي و استعمارزدايي بودند و يا براساس عدالت‌جويي مبتني بر مكتب ماركسيسم. انقلاب اسلامي كه بر بعد فرهنگي تاكيد مي‏كرد، وجهه جديدي را در ميان انقلاب‌ها رقم زد و اين فرهنگ در تعامل با تمدن غني اسلامي بود. وجود چنين هويت تمدني، سبب شد كه يك جنبش بازگشت به خويشتن در ميان ملت‌هاي مسلمان پديد آيد كه از اين لحاظ در نوع خود بي‌نظير بود؛ زيرا‌ براي مقابله با ايدئولوژي‌هاي وارداتي و يا سلطه‌جويانه احيا و بازسازي انديشه و تمدن اسلامي را مد نظر قرار گرفت بنابراين از اين لحاظ كه يك نگاه فرهنگي به قدرت نرم‌افزاري انقلاب اسلامي شد، در نظريه‌‌هاي بين‌المللي تحول عظيمي صورت گرفت. از طرف ديگر انقلاب اسلامي از آن لحاظ كه انقلابي مابين مرحله مدرنيته و فرامدرنيته بود، توانست به‌عنوان الگويي براي تلفيق سنت و مدرنيته و نيز الگوي مقابله با مظاهر مدرنيسم غربي از قبيل: اومانيسم، سكولاريسم و ماترياليسم قرار گيرد و درنتيجه توانست در عين اخذ جنبه‌هاي مثبت تمدن غرب، ارزش‌هاي اسلامي را هم به آن بيافزايد و درنهايت وحدت در ارزش‌هاي اسلامي و كثرت در تكنولوژي‌ها و شيوه‌هاي اعمال و اجراي آن ارزش‌ها را به منصه ظهور برساند. تا پيش از انقلاب نظريه‏پردازان بيشتر با نگاه مدرنيته به انقلابها نگاه مي‌كردند، يعني انقلاب در جهت مدرن شدن و نو شدن تلقي مي‌شد؛ درحالي‎كه انقلاب اسلامي نه‌تنها با مظاهر مدرنيسم غربي به مقابله پرداخت، بلكه جنبش بازگشت به خويشتن را مطرح كرد. البته اين بدان معنا نيست كه ما با تكنولوژي‌هاي ارتباطي و فن‌آوري‌هاي روز مخالف باشيم. امام(ره) در آن زمان اعلام كرد: ما با سينما مخالف نيستيم، بلكه با فساد و فحشا مخالفيم. بنابراين هدف انقلاب اين بود كه ضمن بهره‌گيري از تكنولوژي‌هاي مدرن روز، در جهت توجه بيشتر به انديشه و تفكرات بومي تلاش كند. از اين رو انقلاب اسلامي تاثير عميقي بر نظريه‌‌هاي غربي گذاشت، كه بعضي از نظريه‌پردازان با بيان انقلابي به‌نام خدا، بر جنبه‌‌هاي معنويت‌گرايانه و حق‌طلبانه انقلاب اسلامي تاكيد كردند. انقلاب اسلامي انقلابي بود كه ريشه در باورها و اعتقاد مردم مسلمان ايران داشت و از اين لحاظ، به ايدئولوژي‌سازي و ايدئولوژي‌پردازي در آن نياز نداشت. انقلاب اسلامي براساس بسترها و بافت‌هاي بومي شكل گرفته بود و از اين رو لازم نبود كه ايدئولوژي نويني را به مردم تزريق كند. چون مردم با اسلام خو گرفته بودند، با همان باورها و ساختارهاي ذهني به مقابله با رژيمي پرداختند كه درصدد اسلام‌زدايي برآمده بود. ولي درعين حال خصوصيت عمده انقلاب اسلامي اين بود كه يك نهضت نرم‌افزاري بود؛ به اين معنا كه هم مي‌توانست در جهت احيا و بازسازي تفكر ديني عمل كند و هم درجهت ارائه يك شيوه جديدي براي حكومت و حاكميت كه از آن به مردم‌سالاري ديني تعبير مي‌شود. توان نظري انقلاب اسلامي در تلفيق سنت و مدرنيته، جمهوريت و اسلاميت، دين و سياست، پيوند معنويت و حكومت و به‌طور كلي ايجاد يك نظام مردم‌سالار ديني كه بر پايه‏هاي روشنفكري ديني، جامعه مدني ديني و خاستگاه‌هاي نوانديشانه اسلامي استوار بود، حكايت از اين دارد كه اين انقلاب توانست يك تحول فكري ايجاد كند و اين تحول فكري در جهت بازسازي تمدن اسلامي بود. تمدني كه ريشه در گذشته داشت، ولي امكان پويايي و تعامل فرهنگي را با ساير تمدن‌ها داشت و اين بود كه انقلاب اسلامي، واحد تحليل در روابط بين‌الملل را از دولت و ملت به تمدن ارتقا داد. انقلاب اسلامي از اين لحاظ كه پروژه امت‌سازي را كه بر اساس حفظ آرمان‌ها، اهداف و ارزش‌ها استوار است دنبال كرد، در جهت تداوم آرمان‌ها، باورها و ارزش‌ها به طور مسلم گام بر‏مي‏دارد به عبارت ديگر، چون انقلاب اسلامي انقلابي آرماني بود و براساس ايده‌آل‌ها شكل گرفته بود، همچنان اين ايده‌آل‌ها را مد نظر قرار مي‏دهد. البته اين به‌معناي عدم توجه به واقعيت‌ها نيست، بلكه به‌قول ريمون آرون رو به آرمان داشتن و واقعيتها را لحاظ كردن است كه من از آن به آرمان‌گرايي واقع‌بينانه تعبير مي‌كنم؛ يعني در عين حفظ آرمان‌ها، به واقعيت‌هاي موجود و عملياتي كردن آن توجه شود در اين زمينه مشكلي كه ما با آن روبه‎رو بوديم اين بود كه آرمان‌ها را در عرض واقعيت‌ها قرار داده بوديم،‌ درحاليكه آرمان‌ها در طول واقعيت‌ها هستند و درواقع بايستي براي رسيدن به‌ آنها مرحله‌بندي و استراتژي‌پردازي كرد؛ به عبارت ديگر بايد دو استراتژي تدرج، يعني درجه‌بندي و وسع، يعني تحقق آرمان‌ها براساس توانايي‌ها و ظرفيت‌ها، مد نظر قرار مي‎گرفت. الگوي آرمان‌گرايي واقع‌بينانه به‌معناي پل زدن بين آرمان‌ها و واقعيت‌ها است، بدين‌صورت كه تلاش مي‌شود ضمن تطابق شيوه اجراي آرمان‌ها با مقتضيات زمان، در جهت ايده‌پردازي و مفهوم‌سازي هم تلاش شود تا بتوان آرمان‌هاي انقلاب را به زبان روز به ديگران تبيين و تفهيم كرد. يكي از مشكلات ما در عرصه آرمان‌ها، عدم نظريه‌پردازي و انديشه‌ورزي براي تبيين آن آرمان‌ها به زبان روز بود و همچنين عدم برنامه‌ريزي براي عملياتي كردن آن آرمانها. با توجه به اين دو امر مهم است كه ايده آرمان‌گرايي واقع‌بينانه، در جهت دوري از تبديل شدن آرمان‌ها به شعار تلاش مي‏كند.
انقلاب اسلامي از آن لحاظ كه توانسته است آرمانهاي خود را به جهانيان عرضه كند و سردمدار جنبش نرم‏افزاري و قطب فرهنگي و علمي جهان اسلام شود و نيز به عنوان مركز ثقل جهان اسلام، در گفتمان‏سازي، نظريه‏پردازي وارايه انديشه انقلابي به صورت جذاب، عملي، كارآمد و منطقي، توفيق نظري داشته است. همچنين توانايي انقلاب در تلفيق دين و سياست، سنت و مدرنيته، روشنفكري و ديانت، معنويت و ماديت، عدالت و آزادي، استقلال و امنيت قابل توجه است. (امت‌سازي در پروژه انقلاب،گفت و گو با محمدرضا دهشيري،منبع: ماهنامه زمانه شماره 17 بهمن 1382)

در ادامه جهت تبيين ابعاد مختلف نقش انقلاب اسلامي بر بيداري اسلامي ، مقاله اي تحت عنوان « بيداري اسلامي ومعادلات جهاني » ارائه مي گردد :
حركت «بيداري اسلامي» يا خيزش اسلامي پديده‌ عظيم و فراگيري است كه حدود دو قرن از پيدايش آن مي‌گذرد. در اين دو قرن فراز و نشيب‌هاي فراواني فرا روي اين حركت بوده و با ضعف وقوت‌هايي همراه شده است. اين حركت در ابتدا در مناطق جغرافيايي خاص و محدودي ظهور يافت، سپس در طول دهه‌هاي گذشته دامنه آن گسترش يافت و به تدريج به سراسر دنياي اسلام از شرق آسيا تا جنوب و غرب آفريقا و حتي در بين اقليت‌هاي مسلمان در ساير كشورها توسعه يافت.
در آغاز، فعالان آن جمعي از علماي دين، نخبگان و انديشمندان بودند، اما امروزه توده‌هاي مسلمان، اعم از عالم و عامي، در سراسر جهان به حركت در آمده‌اند. با پيروزي انقلاب اسلامي ايران، جنبش بيداري اسلامي، وارد مرحله‌اي جديد شد و جهش توأم با عمق فكري را در جغرافياي اسلام به ويژه در ميان توده‌ها و لايه‌هاي خفته جوامع اسلامي به وجود آورد. به گونه‌اي كه بيداري اسلامي از حالت دفاع انفعالي خارج و در موضع تهاجم فكري و رفتاري قرار گرفت و در اشكال جريان‌ها ونهادهاي سياسي و حتي جنبش‌هاي مقاومت رخ عيان نمود. بيداري منتج از انرژي آزاد شده از انقلاب اسلامي كه براي اولين بار در شكل يك نظام سياسي ظاهر شد، به زودي به حوزه مديريت سياسي و ديپلماتيك وارد شد و ساير نظام‌هاي سياسي جهان اسلام را متأثر كرد. در شرايط كنوني حضور قدرتمند حركت بيداري اسلامي با محوريت نظام جمهوري اسلامي ايران و كاركرد آن در شكل مردم سالاري ديني و تحت مديريت جنبش‌ها و جريان‌هاي سياسي و مقاومت، معادلات قدرت در روابط بين‌الملل را دچار تحول كرده است و در حال سامان دادن معادله جديدي است كه معارض با معادلات تعريف شده از سوي ليبرال دموكراسي به محوريت غرب است.
اين وضعيت به وضوح قدرتهاي بزرگ و مدعي هژمون جهان را به وحشت انداخته است، به طوري كه تمام امكان خود را بسيج كرده‌اند كه از تكميل سيكل معادله جديد قدرت در منطقه با مديريت «اسلام سياسي» تحت نفوذ و هدايتگري ايران جلوگيري به عمل آورند، چرا كه آنها اين بيداري اسلامي را كه هم اكنون در چهره جنبش‌هاي مقاومت در لبنان، فلسطين، عراق با قدرت رخ نموده است، بزرگ‌ترين چالش براي مديريت سياسي و ديپلماتيك غرب به محوريت آمريكا و جدي‌ترين تهديد براي مباني و پايه‌هاي ليبرال دموكراسي مي‌دانند و از اين رو آن را بزرگ‌ترين هدف سياست‌هاي خصمانه غرب در شرايط فعلي به حساب مي‌آورند. بردن مقاومت در قالب تروريسم و تلاش مبرهن غرب براي پيشگيري از مبدل شدن اين جريان فكري به نظام سياسي وظهور آن در قالب يك هژمون منطقه‌اي و هشدار نسبت به هلال شيعه در واقع همان نگراني آمريكا و متحدان منطقه‌اي آن است كه به دليل احتياط به جاي زنجير خيزش اسلامي از آن استفاده مي‌كنند تا ضمن تقسيم جريان‌هاي ليدر بيداري اسلامي از مواجه آشكار با بيداري اسلامي در امان بمانند.
نقش ايران در بيداري اسلامي
ايران به عنوان يك كشور به دليل موقعيت ژئوپليتيك، ژئواستراتژيك و ژئوكالچر بر تحولات بين‌المللي اثر گذار بوده است. اين ويژگي‌ها باعث شده كه كشورمان منطقه‌گرايي را محور سياست خود قرار دهد. ايران توانست در زمينه‌هاي تاثيرگذاري فكري، صدور تفكر مقاومت و مبارزه با استعمار نوين و استبداد و بازگشت به اسلام در ادوار مختلف به نوعي اعمال مديريت كند. مديريت كشورهاي تازه استقلال يافته عربي و اسلامي، به ترتيب در جريان مشروطه، ملي شدن صنعت نفت و نهضت ۱۵ خرداد ۴۲ از نمونه هاي تاريخي نقش هدايتگري ايران است. در اين مقاطع جريان تاثيرگذار جدايي از سياست‌هاي دولت و حاكمان بود، كه از ناحيه علماي دين و روشنفكران مذهبي و بعضاً ملي مديريت مي‌شد. چرا كه در اين مقاطع به ويژه در عصر پهلوي دولت بيشتر از بيرون (پيروي از مدل آتاتورك در تركيه) الگو مي‌گرفت. از اين رو تاثيرگذاري در اين دوره تاريخي محدود به منطقه و به ‌خصوص كشورهاي اسلامي بود.
انقلاب اسلامي، به عنوان پديده‌اي كه بر بنياد ارزش‌هاي دين با تكيه به روش‌ها و شيوه‌هاي نوين دموكراسي، شكل گرفت والگوي جديد از مقاومت و مبارزه با استبداد و استعمار را به نمايش گذاشت، الگوي جديدي از مديريت در عرصه قدرت، سياست و حاكميت را متجلي و شكل جديدي از تاثيرگذاري و متفاوت از كاركرد تاريخي مزبور را بنا نهاد و نوعي از جريان احياگري، بيداري فكري و ايدئولوژيك را سامان داد و هدايت كرد. جمهوري اسلامي، براي اولين بار اصطلاح «امت اسلامي» به عنوان يك مفهوم انقلابي را وارد ادبيات سياسي جهان كرد. در همين چارچوب تفكر منطقه‌گرايي به شكل نوين را در دستور كار قرار داد و فرايند تبديل شدن به يك قدرت هژمون را پيشه كرد كه امروز پس از سه دهه توانسته است به عنوان الگوي مسلط منطقه جايگاه خود را تعريف كند.
الگويي كه با وجود هژمون‌هاي برون‌زا و مداخله‌گر مزاحم توانست به تقويت موقعيت و توسعه نفوذ خود ادامه دهد و حوزه نفوذ منطقه‌اي خود را به حوزه‌ جهاني اسلام ارتقا دهد. ايران نوين در شرايط فعلي نظم نويني را نويد مي‌دهد كه بنيادهاي معادلات سياسي و امنيتي موجود را در اشكال نرم و سخت با چالش‌هاي جدي و بي‌سابقه مواجه كرده است. بيداري اسلامي به عنوان يك پديده متاثر از نهضت فكري جمهوري اسلامي در عصر حال در قالب يك جنبش اجتماعي، سازماني و نهادهاي نظامي مدعي رخ نموده است. اين جريان در عرصه منازعات سياسي و امنيتي علاوه بر اينكه موجوديت و نفوذ خود را به اثبات رسانيده است، مي‌رود تا به قدرت بلامنازع نقش آفرين در سطح جهاني تبديل شود. در ظهور، قوام و توسعه پديده بيداري اسلامي زمينه‌ها و عواملي چند دخيل بوده است كه اهم آنها به اختصار مورد اشاره قرار مي‌گيرد.
ريشه‌ها و عوامل بيداري اسلامي
۱ ) ورود نسل جديد با ويژگي‌هاي انقلابي به عرصه منازعات كه فهم ريشه‌اي و واقعي‌تري از علل عقب افتادگي‌هاي علمي، اقتصادي و اجتماعي جوامع خود به ويژه در حوزه فكر و فرهنگي دارند.
۲ ) توجه به وحدت ديني و بن مايه‌هاي انسجام ايدئولوژيك و درك درست از راهبردهاي قدرت‌هاي خصم و استكبار براي ايجاد گسست در جهان اسلام.
۳ ) حوادث بيدار كننده منطقه‌اي و جهاني از جمله بحران فلسطين، ۱۱ سپتامبر، اشغال عراق و افغانستان و راهبرد نبرد ايدئولوژيك غرب به محوريت آمريكا كه با هدف تسلط بر جهان اسلام انجام مي‌شود، آثار چشم‌گيري بر بيداري اسلامي دارد.
۴ ) رشد و توسعه وسايل ارتباط جمعي و تكامل شيوه‌هاي تبليغ اسلام.
۵ ) انقلاب اسلامي عامل عمده بيداري اسلامي است و نقش ويژه‌اي در حركت بيداري ملل مسلمان ايفا كرده است. عوامل ذكر شده در مرتبه كاركرد خود معلول عله‌العللي به عنوان انقلاب اسلامي هستند كه در دهه ۱۹۷۹ در يك حركت متكي به اراده عمومي، تمامي زير ساخت‌هاي سياسي، اجتماعي، فكري و حتي امنيتي كشورهاي هژمون و عوامل مستبد وابسته به آنها را دگرگون كرد و در يك زايش تاريخي الگويي مقتدر، هوشمند با مديريت كار آمد را به جريان‌ها و اذهان منتظر ارائه كرد. پديده انقلاب اسلامي، پس از چند سده به شكل عملي و عيني، اسلام و جوامع اسلامي را از انزوا و سكون خارج كرد. انرژي آزاد شده از آن به عنوان موتور محركه همه تحركات و خيزش جريان‌ها و جنبش‌هاي اسلامي از يكسو مردم مسلمان منطقه را نسبت به حق و حقوق و توانايي‌هاي خود آگاه كرد و از سوي ديگر طلسم شكست‌ ناپذير بودن غول استبداد و اختاپوس استعمار و امپرياليسم را ابطال كرد و اين مسئله خود «جسارت و اعتماد به نفس» را به ملت‌هاي مسلمان برگرداند. در چنين وضعيتي بود كه به تعبير اقبال لاهوري، تهران قرارگاه مسلمانان شد و جمهوري اسلامي در فرايند ظهور، تثبيت و توسعه خود در داخل به عامل منحصر به فردي در احيا، پايداري و توسعه بيداري اسلامي و در شرايط كنوني به مركز سازماندهي تمدن نوين اسلامي تبديل شد.
اينكه انقلاب اسلامي كه خود از دل مذهب بيرون آمده است، به احيا دين و تجدد حيات اسلامي در ايران و جهان مدد رسانده است، در تولد، تجديد حيات و تداوم جريان‌ها و جريان سياسي اسلامي معاصر در سه دهه اخير نقش كليدي داشته است، مورد اتفاق نظر تمام محافل سياسي جهان اعم از دوستداران ايران، رقيبان و كشورهاي خصم است. اما پرسش اين است كه چرا انقلاب اسلامي بر جريان‌ها و جنبش‌هاي پيش برنده پديده بيداري اسلامي و حتي حركت‌هاي سياسي معاصر تاثير گذاشته است و ميزان اين تاثيرگذاري چقدر بوده است؟
زمينه‌ها و علل تاثيرپذيري جنبش‌هاي اسلامي از انقلاب اسلامي
در پاسخ به چرايي تاثيرگذاري انقلاب اسلامي بر فرايند تكاملي بيداري اسلامي، بايد به اشتراكات فراوان سياسي و فرهنگي ميان ايران به عنوان عامل و جنبش‌هاي سياسي به عنوان محرك‌هاي متأثر توجه داشت، از جمله اين اشتراكات:
۱ ) ايدئولوژي و عقيده مشترك:
انقلاب اسلامي گر چه يك انقلاب شيعي بود اما در اصول دين، توحيد، نبوت، معاد، قبله و قرآن با ديگر هسته‌ها و جنبش‌هاي اسلامي وحدت ماهوي داشت و رفتار و عملكرد چند دهه‌ انقلاب نيز جديت و توانمندي ايران در دفاع از حدود و ثغور انديشه اسلامي را به نمايش گذاشت و مواضع روشن، مستقل و مبتني بر احياي دين ايران اسلامي اعتماد و تعميق اعتقاد آنها به صداقت ديني انقلاب اسلامي را تقويت كرد.
۲ ) دشمن مشترك:
انقلاب اسلامي به عنوان سكاندار جبهه اسلام و مسلمانان و جنبش‌هاي اسلامي در مواجهه با جبهه غرب به محوريت آمريكا داراي دشمن مشتركي هستند كه در صدد تسلط بر حدود جغرافيايي و به حاشيه راندن ايدئولوژي دين اسلام است.
انقلاب اسلامي از همان اوان شكل‌گيري سياست خارجي خود را با محوريت شعار نه شرقي و نه غربي براي جنبش‌هاي آزادي بخش تعريف كرد و با اعلام رسمي حمايت از نهضت‌هاي رهايي بخش و تبديل آن به اصل قانوني، خود را به عنوان هدايتگر صادق معرفي كرد. رهبران جنبش‌هاي اسلامي با الگو پذيري از اين تعبير امام(ره) كه فرمودند: «دشمن مشترك ما امروز اسراييل و آمريكا و امثال اين‌هاست كه مي‌خواهند حيثيت ما را از بين ببرند و ما را تحت ستم دوباره قرار بدهند. اين دشمن مشترك را دفع كنيد » همنوايي خود را با اهداف ضد استعماري و ضد استكباري رهبر انقلاب اسلامي اعلام كردند.
۳ ) طرح ايده وحدت اسلامي:
طرح وحدت مسلمانان به عنوان رمز پيروزي انقلاب، تداوم و توسعه آن به جهان اسلام عامل مؤثر درگرايش نهضت‌هاي اسلامي به ايران بود. وحدت در ابتدا به عنوان يك رمز پيروزي از انقلاب اسلامي الگوي كاري جريان‌ها شد، آنها دريافتند كه اراده واحد و منسجم مي‌تواند حلال مشكلات باشد، ايران همواره به عنوان خاستگاه و منادي وحدت محل رجوع جريان‌ها براي مديريت فرايند وحدت بوده است.
۴ ) مديريت بحران‌هاي خاورميانه‌اي مثل فلسطين، لبنان و عراق از سوي ايران بود:
جمهوري اسلامي ايران همواره با اقتدار و استقلال و با پذيرش هزينه‌هاي سياسي بسيار، همچنان از جبهه مقاومت و مردم فلسطين و مصالح جهان اسلام دفاع كرده است، در سخت‌ترين شرايط فارغ از مذهب و عقيده آنها مدافع و حامي آنها بوده است. مديريت جمهوري اسلامي ايران در لبنان در هيئت حزب‌الله و در فلسطين در قالب حماس و جهاد اسلامي به عنوان جبهه مقاومت موفق عمل كرده است و تحت درايت هنرمندانه جمهوري اسلامي و عملكرد جريان‌هاي مقاومت، جهان اسلام و جغرافياي عرب پس از ۶ دهه در حال خروج از انزوا و انفعال است، در حالي كه جبهه رعب‌آور صهيونيزم مسيحي به محوريت آمريكا و اسراييل در دشوارترين شرايط سياسي خود در تاريخ هدايت منطقه به سر مي‌برند. كاركرد منطقي و نتيجه بخش جمهوري اسلامي باعث اعتماد بيشتر جنبش‌ها به ايران به عنوان كانون مديريت و الگوي كارآمد شده است. به گونه‌اي كه جنبش‌ها، حركت خود را با افتخار متأثر و ملهم از الگوي ايران مي‌دانند.
۵ ) الگوي مردم سالاري ديني:
عامل ديگر، به نمايش گذاشتن الگوي مديريت جديد سياسي با عنوان مردم‌سالاري ديني و مديريت ديني در ايران است. ايران در دوران مديريت نظام سياسي متأثر از دين اسلام، توانسته است به قدرت برتر علمي منطقه تبديل شود. استقلال و اقتدار خود را در مديريت بحران‌هاي داخلي، منطقه‌اي و جهاني به اثبات برساند و پس از قرنها به عنوان يك كشور جهان سومي نوعي نظم نوين در موضع هژموني به جهانيان ارائه كند و تمامي معادلات سياسي و امنيتي را به چالش بكشد.
ابعاد تاثير (چيستي تاثير)
انقلاب اسلامي چه تاثيري بر جنبش‌هاي سياسي اسلامي و بيداري بخشي به مسلمانان داشته است، در پاسخ به اين پرسش مي‌توان به آثار متعدد و متنوع با ابعاد سياسي، فرهنگي و امنيتي اشاره داشت:
الف ) تاثيرات سياسي: يكي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي ايران تجديد حيات سياسي اسلام در گستره جغرافياي اسلام بودكه جريانها و جنبش‌هاي سياسي محور آن بود اما عمق اين پديده را بايد در متن توده مسلمان جستجو كرد كه در سه شكل در شرايط فعلي نمود عيني پيدا كرده است.
۱ ) انتخاب اسلام به عنوان ايدئولوژي مبارزه و مقاومت
۲ ) تلاش براي دستيابي به حكومت اسلامي (ارائه طرح حكومت اسلامي)
۳ ) نقش انقلاب بر جنبش‌هاي سياسي و جريانهاي فكري در لايه‌هاي مختلف جوامع اسلامي
ب ) تاثيرات فرهنگي: نهضت‌هاي اسلامي و جريانهاي فعال متاثر از متن مردم جوامع اسلامي، شعائر وشعارهاي انقلابي ايران مانند، جهاد، شهادت و ايثار را به عنوان اصول اساسي مبارزاتي خود پذيرفته‌اند. به تعبير سخنگوي جهاد اسلامي فلسطين در ديدار حضرت امام(ره)، با ظهور انقلاب شما (اسلامي) ملت مسلمان و بزرگ ما فهميد كه راهش جهاد و مبارزه است. انتفاضه بارقه‌اي از نور و بازتابي از پيروزي‌هاي بزرگ انقلاب شماست، انقلابي كه بزرگترين تحول را در عصر ما به وجود آورد. شعارهاي لاشرقيه و لاغربيه، الله‌اكبر، هيهات من‌الذلة، الموت‌الآمريكا و اسراييل،... و ديگر شعارهاي با صبغه مذهبي از جمله شعارهاي صادراتي انقلاب اسلامي است كه جنبش‌ها و جريانها در تحركات و راهپيمايي خود همواره به آن تكيه مي‌كنند، اين مضامين كه خود هر يك محتوايي به فراخي يك مدل و الگوي سياسي و مقاومتي در برخورد با رخدادها و عوامل آن دارد، در ميان نسل جوان مسلمانان نيز رسوخ پيدا كرده و تاثير مثبت و كارآمدي خود را به اثبات رسانده است.
انقلاب اسلامي ايران به عنوان يك پديده حائز خصلت فراملي، مرزهاي جغرافيايي را در نورديد و در سطح كلان، فرهنگ، سياست و نظام حاكم بر روابط بين‌المللي را دستخوش تغييرات بنيادين كرد. در اين ميان جغرافياي اسلام به طور ويژه متأثر شد. از نمودهاي اين تاثيرات:
۱ ) حيات مجدد اسلام بر عرصه جهاني و گرايش روز افزون مردمي براي تشرف به دين اسلام.
۲ ) زنده كردن احساسات آزادي خواهانه و استقلال طلبانه در مستضعفان و محرومان جهان.
۳ ) گرايش به مذهب، فروپاشي افكار و انديشه‌هاي بلوك شرق و به چالش كشيده شدن انديشه‌هاي ليبراليسم، اومانيسم و بلوك غرب.
۴ ) گرايش شديد و پررنگ به حجاب و ظهور آن در هيئت يك جنبش فعال و چالش‌زا براي كشورهاي غربي، ليبرال و لائيك.
۵ ) به هم ريختن معادلات سياسي و امنيتي قديمي و به اثبات رساندن ناكار آمدي راهبردها و طرح‌هاي نرم و سخت ليبرال دموكراسي و سرمايه داري به محوريت قدرتهاي هژمون تاريخي در منطقه و جهان.
تاثير انقلاب اسلامي بر راهبردهاي امنيتي آمريكا
آمريكايي‌ها يا بهتر بگويم جبهه صهيونيزم مسيحي به بهانه رخداد يازده سپتامبر به منظور تثبيت و استمرار هژموني سياسي و امنيتي و اقتصادي بر منطقه و حفظ وضع موجود در روابط بين‌الملل، طرح خاورميانه بزرگ (خاورميانه جديد) را با چند هدف مشخص تعريف و ارائه كرد؛ مركز ثقل اين طرح جغرافياي اسلام بود كه خاورميانه نقطه آغازين براي استقرار اين طرح با اهداف ذيل بود:
۱ ) تسلط بر مراكز نفتي و دولت‌هاي منطقه براي تامين فرايند ارزان، مطمئن و مستمر انرژي
۲ ) تامين امنيت و سلطه رژيم صهيونيستي بر منطقه خاورميانه
۳ ) مهار و يا انحراف جنبش‌هاي اسلامي براي جلوگيري از توسعه نفوذ آنها
۴ ) براندازي و يا مهار و محدودسازي جمهوري اسلامي ايران به عنوان موتور محرك جريان بيداري اسلامي
اما اين اهداف خود تابع عوامل ديگر بودند
۱ ) درك و آگاهي از عمق بيداري اسلامي و نگراني از تبديل شدن اين جنبش‌ فكري به كارگردانان قدرت و مديران و سياستمداران آينده.
۲ ) نگراني از تسلط عوامل بيداري اسلامي به عنوان قدرتهاي هژمون سياسي و امنيتي در منطقه خاورميانه به عنوان هارتلند جهان اسلام و نقطه رقم زننده معادلات آينده.
۳ ) نقش برخي از سران منطقه و رژيم‌هاي وابسته در جهان اسلام در تقويت نگراني از رشد اسلام‌گرايي.
۴ ) نقش رسانه‌ها و بنگاه‌هاي غربي و صهيونيستي در معرفي بيداري اسلامي به عنوان تروريسم و نماد خشونت.
۵ ) مهمترين دليل، ظهور ايده صهيونيزم مسيحي به عنوان يك الگوي عقيدتي و ايدئولوژي با ويژگي‌هاي افراطي‌گري، تصلب فكري و سياسي است كه پيگير يك جنگ ايدئولوژيك و صليبي است.
آمريكا كه با راهبردها و طرح‌هاي استراتژيك از پيش طراحي شده به دنبال مديريت بحران و چالش‌هاي خاورميانه بود، با ناكامي بي‌سابقه‌ا‌ي مواجه شد. راهبرد آمريكا در دو چهره سياست مشت آهنين و جنگ نرم يا نبرد فرهنگي با تكيه به ابزار رسانه و انتخابات نمود يافت. در هر دو شكل با چالش جدي مواجه و كاملاً بي‌نتيجه بود، تجربه افغانستان و ظهور مجدد طالبان، تجربه عراق و روي آمدن اكثريت شيعه با گرايش اسلامي، تجربه فلسطين و تقويت موقعيت سياسي و اجتماعي جنبش سياسي اسلامي حماس و جهاد اسلامي و سرانجام تجربه جنگ ۳۳ روزه و شكست تاريخي رژيم صهيونيستي و ايده‌هاي آمريكا از جمله شواهد عيني شكست‌هاي استراتژيك آمريكا در نيل به اهداف از پيش تعريف شده بود.
● پيامدهاي بيداري اسلامي براي آمريكا
۱ ) آمريكايي‌ها با شعار حقوق بشر و دموكراسي‌سازي، طرح‌هاي خود را براي منطقه خاورميانه معرفي مي‌كردند و در تحقق آن به دنبال تقويت جايگاه خود در ميان افكار عمومي جهان اسلام بودند اما در دست يابي به اين هدف ناكام ماندند.
۲ ) آمريكا در چارچوب سياست تثبيت هژموني منطقه‌اي خود به دنبال سركوب جريان‌هاي اصيل بيداري اسلامي بود اما امروز جريان‌هاي اصيل اسلامي در تمام كشورهاي اسلامي و عربي به ويژه كشورهاي هدف «لبنان، فلسطين و عراق» به مهمترين نيروهاي سياسي و اجتماعي جهان عرب مبدل شده‌اند، جريان‌هاي شيعه و سني اصيل با تكيه به تاكتيك‌ها و روش‌هاي عقلايي و كارساز جهان تشيع به محوريت ايران جبهه مقاومت در برابر هژمون طلبي آمريكا را شكل داده‌اند.
۳ ) نكته سوم، اينكه بيداري اسلامي باعث بحران مشروعيت و مقبوليت سياسي براي پايگاه‌هاي سياسي و فرهنگي و حتي امنيتي آمريكا و عوامل آن در منطقه شده است.
۴ ) نكته مهمتر اينكه؛ ظهور بيداري اسلامي باعث به هم خوردن ثبات و دوام و كار آمدي راهبردهاي غرب در سطح بين‌المللي و مديريت بحرانها از ناحيه آمريكا و متحدانش شده است. به همين دليل است كه جبهه صهيونيزم مسيحي تمام امكانات خود را بسيج كرده است تا منازعه خود با جهان اسلام و جبهه مقاومت راكه در نقطه سرنوشت‌ساز خود قرار دارد به نفع خود تغيير دهد. مقاومت نيز با علم به اين مقاصد غرب، چشم‌انداز آينده را در نتيجه فينال تقابل با غرب تصور مي‌كند.
● آسيب‌شناسي بيداري اسلامي
حدود بيش از سه دهه است كه گروه‌هاي منسجم و سازمان يافته كوچك و بزرگ تحت عنوان جنبش‌هاي اسلامي با استناد و با اعتقاد به اسلام، در سطح محلي، ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي ظاهر شده‌اند. اين جنبش كه از حمايت و آگاهي جمعي در ميان توده جوامع خود نيز بهره‌مند هستند، به سبب اقداماتشان كه آثار عميق و گسترده‌اي را به جاگذاشته‌اند، به شدت در كانون توجه كشورها و متفكران قرار گرفته‌اند. يكي از مسائل مطرح و حائز تامل در خصوص بيداري اسلامي، آسيب‌ها و آفت‌هاي پيش روي آنها مي‌باشد كه چالش‌هاي بسياري را براي جريان اصيل بيداري اسلامي به وجود آورده است. بنيانگذار انقلاب اسلامي در بررسي آسيب‌ها و آفت‌هاي بيداري اسلامي و جنبش‌هاي سياسي اسلامي به عنوان مصداق عيني آن به چند آسيب كليدي اشاره دارند:
۱ ) تحريف اسلام و وارونه جلوه دادن مفاهيم ديني از سوي رهبران
۲ ) گرايش سياسي حاكمان كشورهاي اسلامي (لائيك، ملي مذهبي، پادشاهي، دنباله رو قدرت‌هاي بزرگ)
۳ ) تحجر و جمود فكري مقدس نماها
۴ ) نخبگان و روشنفكر نماهاي مذهبي و ملي
۵ ) تفرقه و اختلافات فرقه‌اي و قومي
۶ ) آخوندهاي دنياطلب وابسته به قدرتها
۷ ) تكيه به راديكاليسم و تملك به شيوه‌هاي غير حقوقي و غير شرعي و طرفداري از شيوه‌هاي تندروانه در پوشش عنوان جهاد كه موجبات تخريب چهره جريان‌هاي اصيل را فراهم آورده و هزينه‌هاي بسياري بر جهان اسلام تحميل كرده است.
۸ ) بي‌برنامگي عمده جريان‌هاي اسلامي و نداشتن يك راهبرد و استراتژي تئوريزه شده، البته در مواردي شاهد حضور فكر راهبردي در ميان جريان‌هاي بيداري بوده‌ايم كه حزب‌الله لبنان و جنبش مقاومت فلسطين از جمله آنها است كه فوائد بسياري را عايد خود و جهان اسلام كرده و تاثير بي‌سابقه‌اي بر شكل‌گيري معادلات سيال بين‌المللي كه در حال گذار به نظم نوين داشته است.
نتيجه:
بيداري اسلامي به عنوان يك آگاهي جمعي با تكيه به اراده عمومي و متاثر از اسلام اصيل تحت مديريت جمهوري اسلامي در شرايط كنوني تبديل به رفتار سياسي شده و در شكل يك ايده سياسي سامان داده شده است. تئوريزه شدن اين نهضت فكري مرحله فرموليته‌اي را پشت سر گذاشته و به عنوان يك مدل سياسي رخ نموده است. به طوري كه، شرايط كاملاً نسبت به يك دهه گذشته متحول شده است. وضعيت معادلات منطقه در حركت رو به پيش خود همسو با منافع و مصالح اسلام و جنبش‌هاي اسلامي و كاملاً به ضرر غرب در حال رقم خوردن است. اين موج فزاينده نهضتي، در صدد شكستن موانع نهضتي غرب براي رسيدن به يك جامعه دين محور است.
اين مسئله خود باعث تغيير موازنه قدرت در ميان جنبش‌هاي اسلامگرا به نفع جنبش هاي شيعه با پشتوانه فرهنگي انقلاب اسلامي شده است. نكته پاياني اين كه جبهه‌بندي فكري و رفتار سياسي جديدي ميان جريانها و جنبش‌هاي اصيل اسلامي با آمريكا و جريان‌هاي وابسته به آن شكل گرفته است و يك نوع نبرد فرهنگي و عقيدتي و سياسي با آمريكا رخ عيان كرده است. جهان اسلام با غرب در مرحله فينال نبرد به سر مي‌برد، مرحله‌اي سرنوشت ساز كه نياز به درايت و مديريت هنرمندانه و خود محور دارد. غرب به عنوان نماد جبهه ليبراليسم در مرحله نهايي كاركرد سياسي و مديريتي‌اش قرار دارد و در نقطه اوج منحني رشد خود، دوران افول را آغاز كرده است. به همين دليل در موضع دفاع انفعالي قرار دارد اما نهضت بيداري، در آغاز خيزش انقلابي، به سرعت حركت تكاملي را تجربه مي‌كند، حركتي كه هر چه پيش مي‌رود به چشم‌انداز آرماني خود نزديك مي‌شود و به همين دليل بر عكس ليبراليسم و جبهه غرب كه در تمام ابعاد سياسي، فكري و حتي نظامي در موضع نقد و تهاجم مدبرانه قرار دارد، بيداري اسلامي با اعتماد به نفس تام در حال ويران سازي بنيادهاي سياسي و حقوقي دست‌ساز غرب در منطقه است.

http://www.google.co.uk/url?url=http://porseman.org/q/show.aspx%3Fid%3D135722&rct=j&q=&esrc=s&sa=U&ei=zjKIVcqnAsiPsAGc_a3IBg&ved=0CBsQFjAB&usg=AFQjCNE0XCHCSFhsTsE20OcspQzL0NFyvg

[ بازدید : 61 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 1 تير 1394 ] 20:42 ] [ طلایی ]

[ ]

پاسخ مقام معظم رهبری به پرسش های درباره بیداری اسلامی

پاسخ رهبر انقلاب به ۲۰ پرسش درباره «بیداری اسلامی»

هنوز چند روز بیشتر از آغاز قیام ملت مصر علیه حسنی مبارک نگذشته بود و از نظر بسیاری از تحلیل‌گران و کارشناسان، تکرار اتفاق تونس در مصر بسیار بعید می‌نمود. رهبر معظم انقلاب اسلامی اما در خطبه‌های تاریخی خود در نیمه بهمن 1389، مبارک را خائن به ملت مصر معرفی کرده و از «تجربیات انقلاب کبیر اسلامی ایران» برای ملت مصر سخن گفتند. تنها گذشت یک هفته کافی بود که همگان سقوط مبارک را به چشم خود ببینند. از آن پس بود که اصطلاح «بیداری اسلامی» بر سر زبان‌ها افتاد. با تشدید این موج در منطقه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای زوایای بیشتری از این حرکت ملت‌های مسلمان را در سه سطح توصیف حوادث، راهبری بیداری اسلامی و آسیب‌شناسی مورد تحلیل و بررسی قرار دادند.
متنی که پیش رو دارید پاسخ به برخی سؤالات رایج در زمینه‌ی بیداری اسلامی است که پاسخ آن‌ها از بیانات رهبر انقلاب اسلامی استخراج شده است. این بیانات عمدتاً در دیدار با شرکت‌کنندگان سلسله همایش‌های جهانی بیداری اسلامی در دو سال و نیم اخیر بیان شده‌ است؛ اجلاس‌هایی که با حضور رهبران، زنان، جوانان، شاعران، اساتید دانشگاه‌های جهان اسلام و علمای امت اسلامی برگزار شد.

پرسشپاسخ اجمالی
۱. ریشه شکل‌گیری بیداری اسلامی چیست؟- احیای عزت و کرامت انسانی، در سایه‌ی اسلام
۲. چرا قیام‌های منطقه، اسلامی هستند؟- ملتهای مسلمان عدالت، آزادی، مردم‌سالاری را در اسلام می بینند و نه در مکاتب دیگر
۳. راهبرد دشمن در برابر بیداری اسلامی چیست؟- ایجاد اختلاف بین مسلمانان
- مصادره انقلابها
- شبیه‌سازی انقلاب‌ها در ایران و سوریه
- سلب مرجعیت فکری علما و تراشیدن مراجع فکری جدید
۴. انقلاب‌های منطقه بر چه اصولی متکی است؟- احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی، ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه، برافراشتن پرچم اسلام
۵. نقش خواص در هدایت جریان بیداری اسلامی چیست؟- ایجاد فکر، گفتمان و جریان فکری در جوامع
۶. بیداری اسلامی از نظر تاریخی برای ما چه اهمیتی دارد؟- مسیری که ما حرکت میکنیم، مسیری است که میتواند تاریخ جهان و هندسه سیاسی دنیا را متحول کند
۷. ارتباط جنبش وال استریت با بیداری اسلامی چیست؟- الهام گرفتن جوانان وال‌استریت از جوانان مصر و تونس و الهام‌گرفتن آن‌ها از مجاهدان حزب‌الله و حماس
۸. آیا انقلاب‌های منطقه توطئه‌ای امریکایی است؟- عنصری بهتر از مبارک و بن علی برای امریکا وجود نداشت
امریکا‌یی‌ها کاری نمی‌کنند که مردم به صحنه بیایند
۹. مردم یا احزاب، کدامیک مهمترند؟- مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعی و عمومی مردم در صحنه‌ی مبارزه و جهاد است
۱۰. مهم‌ترین اولویت انقلابهای پیروز شده چیست؟- نظام‌سازی بر اساس اصول اسلامی
۱۱. درستی مسیر نهضت‌های اسلامی چگونه باید فهمید؟- درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را باید در موضعگیری آنان در قبال مسئله‌‌ی فلسطین جستجو کرد
۱۲. چشم انداز پیش روی بیداری اسلامی چیست؟- هدف نهائی نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد
۱۳. نقش انقلاب اسلامی در شکل‌گیری بیداری اسلامی چه بوده است؟- نمایش امکان پذیری تشکیل حکومت دینی و پیشرفت علمی و اقتصادی و سیاسی در سایه آن به مسلمانان
۱۴. ارتباط پیشنهاد مذاکره با ایران از طرف امریکا و حوادث بیداری اسلامی چیست؟- غرض امریکا ناامید کردن ملتهای سربرافراشته‌ی مسلمان است
۱۵. تجربیات انقلاب اسلامی ایران که می‌تواند به نهضت اسلامی کشورهای دیگر کمک کند چیست؟- توکل به خداوند و اعتماد و حسن ظن به وعده‌های مؤکد نصرت الهی، بازخوانی دائمی اصول انقلاب
۱۶. سیاست ایران در قبال نهضت‌های بیداری اسلامی چیست؟- اعلام اعتقاد و التزام به قیام ملتها، وحدت، برادری مسلمین و جهاد اسلامی
۱۷. آیا تحولات سوریه انقلاب است؟- واقعیت سوریه جنگ نیابتی علیه محور مقاومت و به نفع رژیم صهیونیستی است
۱۸. راه حل ایران برای مسئله سوریه چیست؟- ما طرفدار ملت سوریه و مخالف هرگونه تحریک و دخالت خارجی در آن کشوریم
- هرگونه اصلاح در سوریه باید به‌وسیله‌ی خود ملت و با روشهای ملی باشد
- ارسال سلاح به گروه‌های بی‌مسئولیت متوقف شود
۱۹. آیا ایران در پی صدور الگوی ولایت فقیه است؟- این دروغ‌ها سی‌سال است که در پی جدا کردن ملت ایران از دیگر ملت‌ها است
۲۰. آیا حمایت ایران از انقلاب مردم بحرین حمایتی شیعی است؟- بزرگترین خدمت به دشمنان امت اسلامی است که حرکت عمومیِ ضد استبدادی یک ملت را حمل کنند به دعوای شیعه و سنی




1
۱- ریشه شکل‌گیری بیداری اسلامی چیست؟

بیداری اسلامی یک حقیقتی است که اتفاق افتاده است. بعد از دهها سال متمادی تسلط دشمنان اسلام و دشمنان مسلمین بر جوامع اسلامی، چه به شکل استعمار مستقیم، چه به شکل استعمار جدید و استعمار غیر مستقیم، چه به صورت سلطه‌ی فرهنگی یا سلطه‌ی اقتصادی یا سلطه‌ی سیاسی؛ بعد از سالهای متمادی که ملتهای مسلمان فشرده شدند در زیر این فشارهای عظیم سلطه‌ی غربی و دولتهای اروپائی و آمریکائی بر کشورهاشان، بتدریج هسته‌ی بیداری، یقظه‌ی اسلامی رشد کرده، ثبت شده است و دارد خود را نشان میدهد. مردم دنیای اسلام امروز احساس میکنند که وسیله‌ی عزتشان، وسیله‌ی سربلندی‌شان، وسیله‌ی استقلالشان، اسلام است. ۱۳۹۱/۱۱/۱۰
این جنبشها و انقلابهای منطقه را که نگاه کنید، می‌بینید همه مرتبط با عزت ملت است. این انقلابها، از یمن و بحرین بگیرید تا مصر و لیبی و تونس و همچنین کشورهائی که هنوز آتش زیر خاکسترند و یک روزی شعله‌ور خواهند شد، همه‌ی اینها انگیزه‌شان بازگشت به عزت ملی و عدالت اجتماعی و آزادی، و همه در سایه‌ی اسلام است. ۱۳۹۰/۰۳/۱۴
مردم هم آمدند توی صحنه. این، خصوصیت این قضیه است. چرا آمدند؟ آن چیزی که آنها را کشاند، به صورت واضحی مسئله‌ی عزت و کرامت انسانی آنها بود. در مصر، در تونس و همچنین در کشورهای دیگر، غرور مردم به دست این حاکمان ظالم جریحه‌دار شده بود. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱

۲- چرا قیام‌های منطقه، اسلامی هستند؟
اینکه میگوئیم بیداری اسلامی، این حرف پایه‌دار است، ریشه‌دار است. ملتهای مسلمان عدالت را میخواهند، آزادی را میخواهند، مردم‌سالاری را میخواهند، اعتنای به هویت انسانها را میخواهند؛ اینها را در اسلام می‌بینند، نه در مکاتب دیگر؛ چون مکاتب دیگر امتحان‌داده و شکست‌خورده‌اند. بدون مبنای فکری هم که نمیشود به این اهداف بلند دست پیدا کرد. آن مبنای فکری بر حسب ایمان و اعتقاد ملتهای منطقه عبارت است از اسلام و بیداری اسلامی. ماهیت جنبشها این است. ۱۳۹۱/۰۳/۱۴
دشمنان از کلمه‌ی «بیداری اسلامی» میترسند؛ سعی میکنند عنوان «بیداری اسلامی» برای این حرکت عظیم به کار نرود. چرا؟ چون وقتی اسلام در هیئت حقیقی خود، در قواره‌ی واقعی خود بروز و ظهور پیدا میکند، تن اینها میلرزد. اینها از اسلامِ برده‌ی دلار نمیترسند؛ از اسلامِ غرق در فساد و اشرافیگری نمیترسند؛ از اسم اسلامی که امتداد و انتهائی در عمل و در توده‌ی مردم نداشته باشد، نمیترسند؛ اما از اسلام عمل، اسلام اقدام، اسلام توده‌ی مردم، اسلام توکل به خدا، اسلام حسن ظن به وعد الهی که فرمود: «و لینصرنّ الله من ینصره»، میترسند. وقتی اسم این اسلام می‌آید، نشانی از این اسلام پیدا میشود، مستکبرین عالم به خودشان میلرزند - «کأنّهم حمر مستنفرة. فرّت من قسورة» - لذا نمیخواهند عنوانِ بیداری اسلامی باشد. ولی ما معتقدیم نخیر، این یک بیداری اسلامی است، بیداری حقیقی است، و رسوخ پیدا کرده است، امتداد پیدا کرده است، به این آسانی‌ها هم دشمنان نمیتوانند آن را از راه خودش منحرف کنند. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱

۳- راهبرد دشمن در برابر بیداری اسلامی چیست؟
امروز مهمترین دستاویز دشمن برای مقابله‌ی با بیداری اسلامی، ایجاد اختلاف است. مسلمان را در مقابل مسلمان قرار دادن، مسلمان را به دست مسلمان از بین بردن، اینها را به هم مشغول کردن؛ چه چیزی بهتر از این برای دشمنان استقلال اسلامی که مسلمانان را به هم مشغول کنند؟ ۱۳۹۱/۱۱/۱۰
غربیها و آمریکا بعد از آنکه عوامل خود را در این کشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پیش گرفتند: یکی فرصت‌طلبی، یکی شبیه‌سازی. فرصت‌طلبی‌شان این بود که خواستند این انقلابها را مصادره کنند؛ یعنی سر مردم را کلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهی کنند، افراد طرفدار خودشان را سر کار بیاورند. آنها در این کار شکست خوردند. دوم، شبیه‌سازی بود. شبیه‌سازی یعنی شبیه آنچه را که در مصر و در تونس و در لیبی و در بعضی از کشورهای دیگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ایران - ایرانِ مردم‌سالاری دینی، ایرانِ ملت - پیاده کنند! عواملشان در داخل کشور، مردمان ضعیف، فرومایه، حقیقتاً دستخوش هوی‌های نفسانی، سعی کردند شاید بتوانند این کار را بکنند. خواستند در اینجا حرکتِ شکست‌خورده، حرکت کاریکاتوریِ مضحک به وجود بیاورند؛ اما خب، ملت ایران توی دهنشان زد. ۱۳۹۰/۰۱/۰۱
روحانیان و رجال دین‌‌شناس کمابیش در همه جا مرجع فکری و سنگ صبور روحی مردم بوده‌‌اند و هرجا که در هنگامه‌‌ی تحولات بزرگ، در نقش هدایتگر و پیشرو ظاهر شده و در پیشاپیش صفوف مردم در مواجهه با خطرات حرکت کرده‌‌اند، پیوند فکری میان آنان و مردم افزایش یافته و انگشت اشاره‌‌ی آنان در نشان دادن راه به مردم، اثرگذارتر بوده است. این به همان اندازه که برای نهضت بیداری اسلامی دارای سود و برکت است، برای دشمنان امت و کینه‌‌ورزان با اسلام و مخالفان حاکمیت ارزشهای‌‌اسلامی ، دغدغه‌‌آفرین و نامطلوب است و سعی میکنند این مرجعیت فکری را از پایگاه‌‌های دینی سلب کرده و قطبهای جدیدی برای آن بتراشند؛ که به تجربه دریافته‌‌اند که با آنان میتوان بر سر اصول و ارزشهای ملی براحتی معامله کرد! چیزی که در مورد عالمان باتقوا و رجال دینیِ متعهد هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

۴- انقلاب‌های منطقه بر چه اصولی متکی است؟
در چنین انقلابهائی، اصول و ارزشها و هدفها، نه در مانیفستهای پیش‌ساخته‌ی گروهها و حزبها، بلکه در ذهن و دل و خواست آحاد مردمِ حاضر در صحنه، نگاشته و در قالب شعارها و رفتارهای آنان اعلام و تثبیت میشود. با این محاسبه بروشنی میتوان تشخیص داد که اصول انقلابهای کنونی منطقه، مصر و دیگر کشورها، در درجه‌ی اول اینها است:
احیاء و تجدید عزت و کرامت ملی که در طول زمان با دیکتاتوری حاکمان فاسد و با سلطه‌ی سیاسی آمریکا و غرب، در هم شکسته و پایمال شده است.
برافراشتن پرچم اسلام که عقیده‌ی عمیق و دلبستگی دیرین مردم است و برخورداری از امنیت روانی و عدالت و پیشرفت و شکوفائی‌ای که جز در سایه‌ی شریعت اسلامی به دست نخواهد آمد.
ایستادگی در برابر نفوذ و سلطه‌ی آمریکا و اروپا که در طول دو قرن بیشترین لطمه و خسارت و تحقیر را بر مردم این کشورها وارد آورده‌اند.
مبارزه با رژیم غاصب و دولت جعلی صهیونیست که استعمار چون خنجری در پهلوی کشورهای منطقه فرو برده و وسیله‌ای برای ادامه‌ی سلطه‌ی اهریمنی خود ساخته و ملتی را از سرزمین تاریخی خود بیرون رانده است. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶

۵- نقش خواص در هدایت جریان بیداری اسلامی چیست؟
ایجاد یک فکر، یک گفتمان، یک جریان فکری در جامعه، به دست خواص جوامع است؛ به دست اندیشمندان جامعه است؛ آنها هستند که میتوانند فکر ملتها را به یک سمتی هدایت کنند که مایه‌ی نجات ملتها شود؛ همچنان که خدای نخواسته میتوانند به سمتی ببرند که مایه‌ی بدبختی و اسارت و تیره‌روزی ملتها شود.این دومی متأسفانه در طول هفتاد هشتاد سال اخیر در برخی از کشورها، از جمله در کشور خود ما اتفاق افتاد. روایتی است از رسول مکرم اسلام، حضرت محمدبن‌عبدالله، که میفرماید: «لا تصلح عوامّ هذه الأمّة الاّ بخواصّها قیل یا رسول‌الله و من خواصّها قال العلماء»؛ اول علما را ذکر کرد، بعد چند دسته‌ی دیگر را. بنابراین اساتید دانشگاه، فرزانگان و نخبگان علمی در هر کشوری میتوانند سررشته‌دار حرکت مردم شوند؛ البته به شرط اخلاص، به شرط شجاعت، به شرط نترسیدن از دشمنان. اگر ترس آمد، اگر طمع آمد، اگر غفلت آمد، اگر تنبلی آمد، کار خراب خواهد شد. اگر ترس نبود، شجاعت بود، اگر طمع نبود، اگر غفلت نبود، هوشیاری و بیداری بود، آن وقت کار درست خواهد شد. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱

۶- بیداری اسلامی از نظر تاریخی برای ما چه اهمیتی دارد؟
مسیری که ما حرکت میکنیم، مسیر مهمی است؛ یک مسیری است که میتواند تاریخ جهان را متحول کند؛ کمااینکه دارد تاریخ منطقه را متحول میکند؛ می‌بینید. کی خیال میکرد که در منطقه‌ی مهمِ حساسِ شمال آفریقا و غرب آسیا - همین منطقه‌ای که اروپائی‌ها دوست دارند به آن «خاورمیانه» بگویند - این حوادث مهم اتفاق بیفتد؟ اتفاق افتاده است، تمام هم نشده است. حوادثی هم که اتفاق می‌افتد، به زیان غرب و بخصوص به زیان آمریکا و تهدید رژیم صهیونیستی است. ۱۳۹۱/۰۷/۱۹
ما در طول تاریخمان، چنین وضعیتی را در کشورهای اسلامی نداشتیم. اینکه احساس هویت، احساس بیداری، نه در یک ملت، بلکه در کشورهای متعددی از کشورهای اسلامی پدید بیاید و این احساس بیداری، این احساس هویت، متکی به اسلام باشد، این را ما در گذشته هرگز نداشتیم؛ این مال امروز است؛ این یک نشانه است، نشانه‌ی تحول است. چون مسلمانها یک میلیارد و نیم از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند، ده‌ها کشور شامل اکثریتهای مسلمان هستند و کشورها هم جاهای حساسی قرار دارند، بنابراین این بیداری یک امر عادی نیست؛ نشان‌دهنده‌ی یک تحول در ساخت و نقشه و هندسه‌ی جدید دنیاست. ۱۳۹۱/۰۵/۲۲

۷- ارتباط جنبش وال استریت با بیداری اسلامی چیست؟
امروز جوانان نیویورک و کالیفرنیا هم شعارهای مردم مصر و تونس را تکرار میکنند، از آنها الهام میگیرند؛ انکار هم نمیکنند. جوانان مصر و تونس هم از حزب‌الله و حماس و جهاد اسلامی الهام گرفته‌اند و فرا گرفته‌اند و پنهان نکردند. و معلم اول در عصر جدید، بسیجیِ امام بزرگوار ما بود؛ که همه از بسیجیِ امام بزرگوار فراگرفتند و از جانبازان و سربازان و فداکاران این انقلاب یاد گرفتند که چگونه میتوان اسطوره‌های قدرت مادی را شکست، چگونه میتوان به نام خدا بتها را شکست، چگونه میتوان ایستاد، چگونه میتوان مقاومت کرد. ۱۳۹۰/۰۹/۰۶

۸- آیا انقلاب‌های منطقه توطئه‌ای امریکایی است؟
تفسیرهای وهم‌آلودی وجود دارد که تصور میکنند آنچه که در مصر یا در لیبی یا در تونس اتفاق افتاد، پشت سرش آمریکاست که دارد مدیریت میکند. اینجور نیست، اینها توهم است. بله، آمریکائی‌ها بدشان نمی‌آمد که به جای عنصری مثل مبارک، یک عنصر دموکراتِ مردمی‌ای داشته باشند که به قدر مبارک تابع آنها باشد - این برایشان بهتر بود - اما چنین چیزی امکان نداشت و ندارد. اگر یک عنصر دموکراتِ میهن‌دوستی باشد، مثل مبارک امکانات کشور را در اختیار آمریکا نمیگذارد؛ موضعش در مقابل اسرائیل، موضع یک صهیونیست نمیشود. بنابراین، این عملی نبود.
این که ما تصور کنیم اینها برای آنکه وجهه‌ی خودشان را درست کنند، مبارک را کنار زدند تا یکی دیگر را سر جایش بیاورند، یک توهم محض است. آمریکائی‌ها اگر مدیریت این حرکتها را به عهده داشتند، نمیگذاشتند مبارک به این وضع رقتبار دچار شود - این برای آنها خیلی ضرر داشت - نمیگذاشتند مردم بیایند توی میدان. مگر وقتی مردم آمدند توی خیابان، دیگر میشود آنها را برگرداند؟ حالا به تعبیر رایج - که اهانت‌آمیز است، نمیخواهم - مگر میشود این غول را دوباره به شیشه برگرداند؟ امکان ندارد. آنها اگر میتوانستند یک حرکت طبق میل خودشان انجام بدهند، جور دیگری انجام میدادند.
البته شکی نیست که دستگاه‌های دیپلماسی فعال دنیا، سیاستهای فعال دنیا، در رأسشان آمریکا - که در امر دیپلماسی، مثل بقیه‌ی عرصه‌های دیگر، فعالیتش خیلی زیاد است - سعی میکنند بر این موج سوار بشوند، دارند تلاش میکنند؛ نباید گذاشت موفق شوند. میخواهند سوار شوند، اما بعید هم هست که بتوانند؛ لذا عقب‌نشینی میکنند. سر قضیه‌ی مبارک، شما دیدید؛ خود رئیس جمهور آمریکا در همان ده بیست روز، چند جور موضع متناقض گرفت: یک بار حمایت کرد، یک بار رد کرد؛ دوباره حمایت کرد، دوباره رد کرد! نمیدانستند چه اتفاقی دارد می‌افتد. بنابراین، این فکرهای توهم‌آمیز را باید کنار گذاشت. ۱۳۹۰/۱۰/۰۷

۹- مردم یا احزاب، کدامیک مهمترند؟
به نظر من مهمترین عنصر در این انقلابها، حضور واقعی و عمومی مردم در میدان عمل و صحنه‌ی مبارزه و جهاد است، نه فقط با دل و خواست و ایمانشان، بلکه علاوه بر آن، با جسم و تنشان. فاصله‌ی عمیقی است میان چنین حضوری با قیامی که به وسیله‌ی یک جمع نظامی یا حتی یک گروه مبارز مسلح در برابر چشمان بی‌تفاوت مردم یا حتی مورد رضایت آنان انجام میگیرد. در حوادث دهه‌ی پنجاه و شصت در تعدادی از کشورهای آفریقا و آسیا، بار سنگین انقلاب را نه قشرهای گوناگون مردم و جوانان از همه جای کشورها، که دستجات کودتاگر یا هسته‌های کوچک و محدود مسلح بر دوش داشتند. آنها تصمیم گرفتند و عمل کردند و آنگاه که خودشان یا نسل پس از آنها بر اثر انگیزه‌ها و عوامل قابل شمارش، راه خود را عوض کردند، انقلابها به ضد خود تبدیل شد و دشمن بار دیگر بر آن کشورها تسلط یافت. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶

۱۰- مهم‌ترین اولویت انقلاب‌های پیروز شده چیست؟
نظام‌سازی کار بزرگ و اصلی شما است. این کاری پیچیده و دشوار است. نگذارید الگوهای لائیک یا لیبرالیسم غربی، یا ناسیونالیسم افراطی، یا گرایشهای چپ مارکسیستی، خود را بر شما تحمیل کند.
ملتهای انقلاب کرده و آزاد شده، یکی از مهمترین خواسته‌هایشان حضور و نقش قاطع مردم و آرائشان در مدیریت کشور است، و چون مؤمن به اسلامند، پس مطلوب آنان «نظام مردمسالاری اسلامی» است؛ یعنی حاکمان با رأی مردم برگزیده میشوند و ارزشها و اصول حاکم بر جامعه، اصول مبتنی بر معرفت و شریعت اسلامی است. این خود میتواند در کشورهای گوناگون به اقتضای شرائط، با شیوه‌ها و شکلهای گوناگون تحقق یابد، ولی با حساسیت کامل باید مراقب بود که این با دموکراسی لیبرال غربی اشتباه نشود. دموکراسی لائیک و در مواردی ضد مذهب غربی با مردمسالاری اسلامی که متعهد به ارزشها و خطوط اصلی اسلامی در نظام کشور است، هیچ نسبتی ندارد. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
اگر در این کشورهائی که انقلاب کردند، نظام‌سازی نشود، آنها را خطر تهدید میکند... باید در این کشورهائی که انقلاب کردند، نظام‌سازی شود؛ باید یک قاعده‌ی مستحکمی به وجود بیاید. این هم یکی از مسائل مهم است. ۱۳۹۱/۰۹/۲۱

۱۱- درستی مسیر نهضت‌های بیداری اسلامی را چگونه باید فهمید؟
درستی مسیر نهضتهای بیداری اسلامی را از جمله باید در موضعگیری آنان در قبال مسئله‌‌ی فلسطین جستجو کرد. از 60 سال پیش تاکنون داغی‌‌بزرگتر از غصب کشور فلسطین بر دل امت اسلامی نهاده نشده است. فاجعه‌‌ی فلسطین از روز اوّل تاکنون، ترکیبی از کشتار و ترور و ویرانگری و غصب و تعرض به مقدسات اسلامی بوده است. وجوب ایستادگی و مبارزه در برابر این دشمن حربی و غاصب، مورد اتفاق همه‌‌ی مذاهب اسلامی و محلّ اجماع همه‌‌ی جریانات صادق و سالمِ ملّی بوده است. هر جریانی در کشورهای اسلامی که این وظیفه‌‌ی دینی و ملی را به ملاحظه‌‌ی خواست تحکّم‌‌آمیز آمریکا یا به بهانه‌‌ی توجیه‌‌های غیرمنطقی، به دست فراموشی بسپارد، نباید انتظار داشته باشد که به چشم وفاداری به اسلام یا صداقت در ادعای میهن‌‌دوستی به او نگریسته شود. این یک محک است. هر کس شعار آزادی قدس شریف و نجات ملت فلسطین و سرزمین فلسطین را نپذیرد یا به حاشیه ببرد و به جبهه‌‌ی مقاومت پشت کند، متهم است. امت اسلامی باید در همه جا و همه وقت، این معیار و شاخصِ نمایان و اساسی را در مدنظر داشته باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

۱۲- چشم انداز پیش روی بیداری اسلامی چیست؟
ترسیم هدف بلندمدت برای بیداری اسلامی در کشورهای مسلمان، نقطه‌‌ی است متعالی و والائی که بیداری ملتها را باید سمت و سو دهد و آنان را به آن نقطه برساند. با شناسائی این نقطه است که میتوان نقشه‌‌ی راه را ترسیم کرد و هدفهای میانی و نزدیک را در آن مشخص نمود.
این هدف نهائی نمیتواند چیزی کمتر از «ایجاد تمدن درخشان اسلامی» باشد. امت اسلامی با همه‌‌ی ابعاض خود در قالب ملتها و کشورها، باید به جایگاه تمدّنیِ مطلوب قرآن دست یابد. شاخصه‌‌ی اصلی و عمومی این تمدن، بهره‌‌مندی انسانها از همه‌‌ی ظرفیتهای مادی و معنوی‌‌ای است که خداوند برای تأمین سعادت و تعالی آنان، در عالم طبیعت و در وجود خود آنان تعبیه کرده است. آرایش ظاهری این تمدن را در حکومت مردمی، در قوانین برگرفته از قرآن، در اجتهاد و پاسخگوئی به نیازهای نوبه‌‌نوی بشر، در پرهیز از تحجر و ارتجاع و نیز بدعت و التقاط، در ایجاد رفاه و ثروت عمومی، در استقرار عدالت، در خلاص شدن از اقتصاد مبتنی بر ویژه‌‌خواری و ربا و تکاثر، در گسترش اخلاق انسانی، در دفاع از مظلومان عالم، و در تلاش و کار و ابتکار، میتوان و باید مشاهده کرد. نگاه اجتهادی و عالمانه به عرصه‌‌های گوناگون، از علوم انسانی تا نظام تعلیم و تربیت رسمی، و از اقتصاد و بانکداری تا تولید فنی و فناوری، و از رسانه‌‌های مدرن تا هنر و سینما، و تا روابط بین‌‌الملل و غیره و غیره، همه از لوازم این تمدن‌‌سازی است.
تجربه نشان داده است که اینها همه، کارهای ممکن و در دسترس توانائیهای جوامع ما است. نباید با نگاه شتابزده یا بدبینانه به این چشم‌‌انداز نگریست. بدبینی به توانائیهای‌‌خود، کفران نعمت الهی است؛ و غفلت از امداد الهی و کمک سنتهای آفرینش، فرو لغزیدن به ورطه‌‌ی: «الظّانّین باللَّه ظنّ السّوء» است. ما میتوانیم حلقه‌‌ی انحصارات علمی و اقتصادی و سیاسیِ قدرتهای سلطه‌‌گر را بشکنیم و امت اسلامی را پیشروِ احقاق حق اکثریت ملتهای جهان که اینک مقهور اقلیت مستکبرند، باشیم.
تمدن اسلامی میتواند با شاخصه‌‌های ایمان و علم و اخلاق و مجاهدت مداوم، اندیشه‌‌ی پیشرفته و اخلاق والا را به امت اسلامی و به همه‌‌ی بشریت هدیه دهد و نقطه‌‌ی رهائی از جهان‌‌بینی مادی و ظالمانه و اخلاقِ به لجن کشیده‌‌ای که ارکان تمدن امروزیِ غربند، باشد. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹

۱۳- نقش انقلاب اسلامی در شکل‌گیری بیداری اسلامی چه بوده است؟
بعد از انقلاب، عزت و عظمت این ملت در چشم ملتهای جهان، تأثیرش در قضایای منطقه، دشمنان را مبهوت کرده؛ دشمنان به اقرار و اعتراف وادار شدند. امروز شما نگاه کنید؛ توی این سایتهائی که خبرهای خارجی را می‌آورند، دائم از نفوذ ایران، از تسلط ایران، از حضور ایران در قضایای منطقه ذکر میشود؛ حتّی با انگیزه‌های مغرضانه، اما اعتراف میکنند.
من یک جمله‌ای را از یک مقام غربی نقل کنم. بنده دأبم نیست از قول این سیاستمدارها و معاریف غربی چیزی بگویم؛ اما این جمله‌ی جالبی است. او میگوید: دو چیز است که اگر در میان مسلمانها دست به دست بگردد و ملتهای مختلف مسلمان از این دو چیز آگاه شوند، دیگر همه‌ی تابوهای غرب - یعنی اصول جزمی غرب - در هم خواهد شکست و باطل خواهد شد. این دو چیز چیست؟ این متفکر غربی میگوید: یکی قانون اساسی جمهوری اسلامی است؛ که این قانون اساسی، یک حکومت مردمی و پیشرفته‌ی امروزی و در عین حال دینی را در چشم مسلمانان جهان ممکن میسازد. این قانون اساسی نشان میدهد که میتوان یک حکومتی داشت که هم متجدد باشد، امروزی باشد، پیشرفته باشد و هم کاملاً دینی باشد. قانون اساسی این را تصویر میکند. میگوید چنین چیزی ممکن است. این یک. دوم، کارنامه‌ی موفقیتهای علمی و اقتصادی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی است؛ که اگر این دست مسلمانها برسد، می‌بینند که آن امرِ ممکن اتفاق افتاده است، واقع شده است. او میگوید اگر ملتهای مسلمان از این امکان و وقوع نسبی که هم ممکن است، هم در ایرانِ امروزِ اسلامی به طور نسبی واقع شده است، مطلع شوند، این نظام‌سازی را پیش چشم داشته باشند، دیگر جلوی سلسله‌ی انقلابها را نمیتوان گرفت.
امروز این اتفاق افتاده است. البته این اتفاق، امروز نیفتاده است؛ سی سال است. یک مطلبی تدریجاً و آرام آرام در ذهن ملتها جا میگیرد، رشد میکند، پخته میشود، بعد به این صورتی که امروز در شمال آفریقا و در مناطق دیگر مشاهده میکنید، بروز میکند. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵

۱۴- ارتباط پیشنهاد مذاکره با ایران از طرف امریکا و حوادث بیداری اسلامی چیست؟
غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست غرضشان یک کار تبلیغاتی است برای اینکه به ملتهای مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهوری اسلامی بود با آن سرسختی، با آن ایستادگی، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتی ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را برای خاموش کردن و ناامید کردن ملتهای سربرافراشته‌ی مسلمان که امروز در بسیاری از کشورهای اسلامیِ اینها نسیم بیداری وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکی از هدفها بود. از سالهای اول انقلاب، یکی از هدفهای آنها همین بود که ایران را پای میز مصالحه و بده‌بستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پای میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند. این، مطلب مهمی است. ۱۳۹۱/۱۱/۲۸

۱۵- تجربیات انقلاب اسلامی ایران که می‌تواند به نهضت اسلامی کشورهای دیگر کمک کند چیست؟
ما با خطرهایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی روبه‌رو شدیم و آنها را شناختیم و تجربه کردیم و به خواست خدا و رهبری امام خمینی و بصیرت و فداکاری مردممان، از بیشتر آنها بسلامت گذشتیم. البته توطئه‌ها از سوی دشمن و عزم راسخ از سوی ملت ما همچنان ادامه دارد.
من این آسیبها را به دو قسم میکنم: آنها که در درون خود ما ریشه دارد و از ضعفهای ما بر میخیزد، و آنها که دشمن به طور مستقیم آن را برنامه‌ریزی میکند.
دسته‌ی اول، چیزهائی از این قبیل است: احساس و گمان اینکه با سقوط حاکم وابسته و فاسد و دیکتاتور، کار تمام شد. راحتیِ خیالِ ناشی از احساس پیروزی و به دنبال آن کم شدن انگیزه‌ها و سست شدن عزمها، نخستین خطر است. و آنگاه این خطر مهیبتر میشود که اشخاص در صدد تصاحب سهم ویژه در غنیمتِ به دست آمده باشند.
ماجرای جنگ اُحد و غنیمت‌جوئی مدافعان تنگه که به شکست مسلمانان انجامید و مجاهدان از سوی خداوند متعال سرزنش شدند، یک نمونه‌ی نمادین است که هرگز نباید از یادها برد. مرعوب شدن از هیمنه ظاهری مستکبران و احساس ترس از آمریکا و دیگر قدرتهای مداخله‌گر، آسیب دیگری از این دسته است که باید از آن پرهیز کرد. نخبگان شجاع و جوانها باید این ترس را از دلها بیرون کنند. اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعده‌ها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پسِ ظاهرِ دوستی و کمک پنهان میشود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روی دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همه‌ی ذخائر الهی در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبهه‌ی مبارزه، نیز آفتی بزرگ است که با همه‌ی توان باید از آن گریخت.
آسیبهای دسته‌ی دوم را غالباً ملتهای این منطقه در حوادث گوناگون آزموده‌اند. نخستین آسیب، بر روی کار آوردن عناصری است که خود را متعهد به آمریکا و غرب میدانند. غرب میکوشد پس از سقوط ناگزیر مهره‌های وابسته، اصل سیستم و اهرمهای اصلی قدرت را حفظ کند و سر دیگری را بر روی این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطه‌ی خود را همچنان ادامه دهد. این به معنای هدر رفتن همه‌ی تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیاری مردم مواجه شوند، میکوشند تا بدیلهای انحرافی گوناگون در پیش پای نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهای حکومتی و قانون اساسی‌هائی باشد که کشورهای اسلامی را بار دیگر در دام وابستگی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی به غرب بیفکند، و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالی و رسانه‌ای یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهای اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنی بازگرداندن سلطه‌ی غرب و تثبیت مدلهای نوسازی شده‌ی غربی و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آن‌ها بر اوضاع است.
اگر این تاکتیک نیز به نتیجه نرسد، تجربه‌ها به ما میگوید که آنگاه روشهائی چون هرج و مرج و تروریزم و جنگ داخلی میان پیروان ادیان یا قومیتها یا قبائل و احزاب و یا حتی میان ملتها و دولتهای همسایه، و همراه با آن، حصر اقتصادی و تحریم و بلوکه کردن سرمایه‌های ملی و نیز هجوم همه جانبه‌ی تبلیغاتی و رسانه‌ای را در پیش خواهند گرفت. مقصود آنان از این همه، خسته و نومید کردن مردم و مردد و پشیمان کردن مبارزان است، که میدانند در این صورت، شکست دادن انقلاب، ممکن و آسان خواهد شد. ترور نخبگان صالح و مؤثر یا بدنام کردن برخی از آنان و از سوئی خریدن کسانی از سست‌عنصران، نیز در شمار روشهای متداول قدرتهای غربی و مدعیان تمدن و اخلاق است.
در ایران اسلامی، اسناد لانه‌ی جاسوسی که به دست انقلاب افتاد، نشان داد که همه‌ی این توطئه‌ها، بدقت از سوی رژیم ایالات متحده‌ی آمریکا برای ملت ایران برنامه‌ریزی شده بود. برای آنان بازگرداندن ارتجاع و استبداد و حاکمیت وابسته در کشورهای انقلابی، اصلی است که همه‌ی این روشهای کثیف را تجویز میکند. ۱۳۹۰/۰۶/۲۶

۱۶- سیاست ایران در قبال نهضت‌های بیداری اسلامی چیست؟
ایران به دنبال ایرانی کردن اعراب یا شیعی کردن سایر مسلمین نیست؛ ایران به دنبال دفاع از قرآن و سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) و احیاء امت اسلامی است. برای انقلاب اسلامی، کمک به مجاهدان اهل سنت سازمانهای حماس و جهاد و مجاهدان شیعی حزب‌اللّه و امل، به یک اندازه واجب شرعی است و احساس تکلیف میکند. ملت و حکومت ایران با صدای بلند و قاطع اعلام میکند که به قیام ملتها و نه به ترور، به وحدت اسلامی نه غلبه و تضاد مذاهب، به برادری مسلمین نه به برتری قومی و نژادی، به جهاد اسلامی نه خشونت علیه بی‌گناهان، ان‌شاءاللّه معتقد و ملتزم است.
برای سعادت همه‌ی ملتهای مسلمان دعا کنیم و در کنار آن، وظیفه‌ی سنگین خود را بشناسیم و به آن عمل کنیم و بدانیم که «و اللّه غالب علی امره». ۱۳۹۰/۱۱/۱۴

۱۷- آیا تحولات سوریه انقلاب است؟
امروز آمریکا برای شبیه‌سازی کاری که در مصر و در تونس و در یمن و در لیبی و امثال اینها انجام گرفته است، متوجه شده است که سوریه را - که در خط مقاومت است - دچار مشکل کند. ماهیت قضیه در سوریه با ماهیت قضیه در این کشورها متفاوت است. در این کشورها حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم بود، اما در سوریه دست آمریکا آشکار و مشهود است؛ صهیونیستها دنبال قضیه هستند. ما نباید اشتباه کنیم. ما نباید معیار را فراموش کنیم. آنجائی که حرکت ضد آمریکا و ضد صهیونیسم است، آن حرکت، حرکت اصیل و مردمی است؛ آنجائی که شعارها به نفع آمریکا و صهیونیسم است، آنجا حرکت انحرافی است. ما این منطق را، این بیان را، این روشنگری را حفظ خواهیم کرد. ۱۳۹۰/۰۴/۰۹
تبلیغات غرب و رسانه‌‌های منطقه‌‌ایِ وابسته و مزدور، جنگ ویرانگر در سوریه را نزاع شیعه و سنّی وانمود میکنند و حاشیه‌‌ی امنی برای صهیونیستها و دشمنان مقاومت در سوریه و لبنان پدید می‌‌آورد. این در حالی است که دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّی و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستی و مخالفان آنند. نه دولت سوریه یک دولت شیعی، و نه معارضه‌‌ی سکولار و ضد اسلامِ آن یک گروه سنّی‌‌اند. تنها هنر گردانندگان این سناریوی فاجعه‌‌آمیز آن است که توانسته‌‌اند از احساسات مذهبیِ ساده‌‌اندیشان در این آتش‌‌افروزی مهلک استفاده کنند. نگاه به صحنه و دست‌‌اندرکاران سطوح مختلف آن، میتواند مسئله را برای هر انسان منصفی روشن کند. ۱۳۹۲/۰۲/۰۹
آنان با کمک عوامل خود در منطقه، در سوریه بحران می‌آفرینند تا ذهن ملتها را از مسائل مهم کشورهای خود و خطراتی که در کمین آنها است، منصرف ساخته و به ماجرای خونینی که خود تعمداً به‌وجود آورده‌اند، معطوف کنند. جنگ داخلی در سوریه و کشتار جوانان مسلمان به دست یکدیگر، جنایتی است که به‌وسیله‌ی آمریکا و صهیونیسم و دولتهای مطیع آنان آغاز شده و در آتش آن دمیده میشود. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
واقعیت قضایای سوریه یک جنگ نیابتی با دولت سوریه از طرف برخی دولت‌ها به سردمداری امریکا و برخی قدرت‌های دیگر و با هدف تأمین منافع رژیم صهیونیستی و ضربه زدن به مقاومت در منطقه است. در این میان، مردم سوریه وجه‌المصالحه و قربانی این توطئه شده‌اند که این وضعیت باید هرچه زودتر متوقف شود. ۱۳۹۱/۰۶/۱۰

۱۸- راه حل ایران برای مسئله سوریه چیست؟
چه کسی میتواند باور کند که دولتهای حامی دیکتاتوریهای سیاه در مصر و تونس و لیبی، اکنون حامی دموکراسی‌خواهی ملت سوریه شده‌اند؟ ماجرای سوریه، ماجرای انتقامگیری از حکومتی است که سه دهه به‌تنهائی در برابر صهیونیستهای غاصب ایستاده و از گروههای مقاومت در فلسطین و لبنان دفاع کرده است.
ما طرفدار ملت سوریه و مخالف هرگونه تحریک و دخالت خارجی در آن کشوریم. هرگونه اصلاح در آن کشور باید به‌وسیله‌ی خود ملت و با روشهای کاملاً ملّی‌صورت گیرد. اینکه سلطه‌طلبان بین‌المللی به کمک دولتهای منطقه‌ایِ گوش‌به‌فرمان، در کشوری به بهانه‌ای بحران بیافرینند و آنگاه به دستاویز وجود بحران، خود را به ارتکاب هر جنایتی در آن کشور مُجاز شمارند، خطری جدی است که اگر دولتهای منطقه بدان نپردازند، باید منتظر فرارسیدن نوبت خود از این خدعه‌ی استکباری باشند. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
هرگونه اصلاح در آن کشور باید به‌وسیله‌ی خود ملت و با روشهای کاملاً ملّی‌صورت گیرد. ۱۳۹۱/۰۸/۰۴
جمهوری اسلامی ایران بر اساس اعتقادات و آموزه‌های دینی خود، آماده‌ی هرگونه تلاش برای حل بحران سوریه است. اما حل بحران سوریه یک شرط طبیعی دارد که عبارت است ازجلوگیری از ارسال سلاح به گروه‌های بی‌مسئولیت داخل سوری.وضعیت کنونی سوریه نتیجه‌ی ارسال سیل‌گونه‌ی سلاح از بیشتر مرزهای سوریه به داخل این کشور و برای گروه‌های مخالف است. ۱۳۹۱/۰۶/۰۸
دولت سوریه در قضایای کنونی مورد ظلم واقع شده است و این دولت باید ضمن گرفتن هرگونه بهانه از مخالفان و بهانه‌جویان و ادامه‌ی اصلاحات سیاسی، واقعیت شرایط و پشت پرده‌ی توطئه در سوریه را برای افکار عمومی ملت‌های عرب تشریح و افشاء کند. ۱۳۹۱/۰۶/۱۰

۱۹- آیا ایران در پی صدور الگوی ولایت فقیه است؟
بوقهای تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران میخواهد دخالت کند، میخواهد مصر را شیعه کند، میخواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و میخواهد و میخواهد... این دروغها را سی سال است میگویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند ومزدوران آنها هم آن را تکرار میکنند. «یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ». با این ترفند‌ها، هرگز وظائفی را که اسلام بر دوش ما گذاشته است رها نخواهیم کرد. و الله من وراء القصد. ۱۳۸۹/۱۱/۱۵

۲۰- آیا حمایت ایران از انقلاب مردم بحرین حمایتی شیعی است؟
مسئله‌ی بحرین از لحاظ ماهیت، درست مثل مسائل دیگر کشورهای منطقه است. یعنی مسئله‌ی بحرین با مسئله‌ی مصر، با مسئله‌ی تونس، با مسئله‌ی لیبی هیچ فرقی ندارد؛ ملتی هستند، حکومتی بر سر آنهاست که حقوق آنها را نادیده میگیرد. ملت بحرین با این قیامشان چه میخواستند؟ خواسته‌ی اساسی آنها این است که انتخابات انجام بگیرد، هر یک نفر آدم یک رأی داشته باشد؛ این چیز زیادی است؟ این توقع زیادی است؟
اینجا غربی‌ها فرصت را مغتنم شمردند، برای اینکه در قضایای منطقه دخالت کنند، با طرح یک مسئله‌ی جدید؛ مسئله‌ی شیعه و سنی. چون مردم بحرین بیچاره‌ها شیعه‌اند، بنابراین هیچ کس در دنیا نباید از آنها حمایت کند! تلویزیونهائی که جزئیات قضایای منطقه را پخش میکردند، نسبت به قضایای بحرین سکوت کنند، کشتار مردم بحرین را منعکس نکنند؛ یک عده‌ای هم دربیایند در کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس - چه سیاستمدار، چه روزنامه‌نگار - گزافه‌گوئی کنند، بگویند مسئله‌ی بحرین جنگ بین شیعه و سنی است! چه جنگ بین شیعه و سنی؟ اعتراض یک ملت است به ظلمی که دارد به او میشود؛ درست همان جوری که در تونس بود، همان جوری که در مصر بود، همان جوری که در لیبی است، همان جوری که در یمن است؛ فرقی ندارد.
متأسفانه بعضی از کسانی که آدم خیال میکند انگیزه‌ی سوئی هم ندارند، در این دام افتادند. اگر خیرخواهانی در این بین وجود دارند، من به آنها اعلام میکنم: مسئله را مسئله‌ی شیعه و سنی نکنید؛ این بزرگترین خدمت به آمریکاست؛ این بزرگترین خدمت به دشمنان امت اسلامی است که حرکت عمومیِ ضد استبدادی یک ملت را حمل میکنند به دعوای شیعه و سنی؛ دعوای شیعه و سنی وجود ندارد.
ما بین غزه و فلسطین و تونس و لیبی و مصر و بحرین و یمن تفاوتی نمیگذاریم. در همه جا ظلم به ملتها محکوم است. حرکت ملتها با شعار اسلام و در جهت آزادی، مورد تأیید ماست. اوج وقاحت آمریکائی‌ها آنجائی است که دخالت تانکهای دولت سعودی را که آمدند توی خیابانهای منامه‌ی بحرین، دخالت نمیدانند؛ اما وقتی مراجع تقلید ما، علمای ما، خیرخواهان ما میگویند مردم را نکُشید، میگویند شما دخالت کردید! این دخالت است؟! اینکه ما به یک دولتی، یک رژیم ظالمی خطاب کنیم، بگوئیم مردمِ خودتان را نکُشید، این دخالت است؛ اما آمدن تانکهای بیگانه توی خیابانهای بحرین، دخالت نیست! این اوج وقاحت آمریکائی‌ها و اذنابشان در منطقه است که اینجور حرکت میکنند، اینجور حرف میزنند، اینجور تبلیغات میکنند.

[ بازدید : 117 ] [ امتیاز : 0 ] [ نظر شما :
]

[ دوشنبه 1 تير 1394 ] 2:25 ] [ طلایی ]

[ ]

ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]